روان گیلسپی (Rowan Gillespie)

روان گیلسپی

روان گیلسپی از مجسمه سازان معاصر ایرلندی است او بخاطر خلق مجسمه های برنزی با موضوعات تاثیر برانگیزو احداث شده در شهرهای مختلف مانند "چرخه ی زندگی "در کولورادو " خشکسالی " دردوبلین و"امواج " در یولیسس شهرتی جهانی دارد.
او بعنوان یکی از بزرگترین مجسمه سازان تاریخ هنر ایرلند مطرح می شود و کارهایش در کلکسیونهای خصوصی و عمومی سرتاسر جهان نمایان است.
او در 1953 در شهر دوبلین از خانواده ای ایرلندی بدنیا آمد . در زمان کودکی با خانواده اش به قبرس جاییکه پدرش در آنجا به کار طبابت مشغول بود نقل مکان کردند که درخشش و روشنایی خارق العاده مدیترانه ای خاطراتی بیاد ماندنی برای اوباقی گذاشتند.در سن 7 سالگی خانواده اش او را به مدرسه ی شبانه روزی در انگلیس فرستادند. او سپس به مدرسه ی هنری یرک (York)رفت و در آنجا برای اولین بار توسط"سلی آرنوپ" مجسمه ساز برنزی با مراحل ریخته گری مجسمه های برنزی آشنا شد.در 1970 اوبه کالج هنری کینگ ستون رفت و در آنجا هنر کنده کاری روی چوب را تحت نظر جان ربسون آموخت وبا هنری مور مجسمه ساز معروف آشنا شد.اوآموزشهایش را در ستاتن کنستل Statens) Kunstole)در اسلو( (Osloتکمیل کرد و به مدت سه سال کنفرانسهایی در موزه ی ادوارد مونش داشت که کارهای این نقاش اکسپریونیست نروژی تا به امروز تاثیر زیادی بر کارهای او گذاشته است.
در سن21 سالگی او با هانه ازدواج کرد در همین سال اولین نمایشگاه انفرادی خود را در دوبلین گذاشت و در 1977 کارگاه شخصی خود را بر پا کرد.آنچه که او را از دیگر مجسمه سازان برنز مستثنی می کند اینست که او تمامی مراحل کارقالب گیری ،ریخته گری و اتمام کار را خود در کارگاهش در دوبلین انجام می دهد همچنین تمامی مراحل احداث کار تحت نظروسرپرستی او انجام می شود.جریانی که معتقد است برای فهماندن و نشان دادن هنرش اساسی است.مجسمه های استثنایی او ترکیبی از گل رس ،موم ،سنگ ،فلز وبرنز هستند .

او از سال 1997 ارائه ی کارهای نمایشگاهی خود ر امتوقف کرد تا بر روی موضوعات خاص برای احداث در مکانهای معین در شهرهای مختلف دنیا کار کند.
تقریبا تمامی مجسمه های گیلسپی داستانی را نقل می کنند ..معروفترین کارش "خشکسالی"که در( کاستم هاوس کوی) دوبلین در سال 1997 برپا شده وموضوع آن بر گرفته از خشکسالی سال 1848 ایرلند است توجه ما را بسوی مسئله ی فقر در جهان معاصر جلب می کند .هر کدام از پیکره های انسانی او در این اثر داستان خاص خود را بازگو می کنند و حس فلاکت و تنگدستی را به آنانیکه از کنارشان می گذرند منتقل می کنند. در ادامه ی همین موضوع مجموعه ی آثار "مهاجران" او در سال 2007 کار شده و در پارک ایرلند تورنتو نصب شده است.
آثار معروف دیگر او شامل مجموعه ی کارهای" تنفر و امید" است که سطوح بسیار تیزی دارد.کار "بلک راک دلمن" Black Rock Dolmen) ) که در سال 1987 کار شده و نزدیک کلیسای بلک راک است ،" نگاه بسوی دریا" در مالاهاید -1991،"رقصندگان کشل" که در کنار صخره کشل در سال 1991 کار شده ، اثر "اشتیاق"که بر روی دیوار خزانه داری دوبلین نصب شده و دارای شخصیتی طنز گونه است،همچنین او درخلق مجسمه های شخصیتهایی مانند "جیمز جویس" (Games Joyce)ویلیام باتلر ((William Butler Yeats ،ساموول بکت(Samuel Beckett) ،گرارد منلی هاپکین(Gerard Manley Hopkins) و عیسی مسیحJesus Christ) ) خود سفری عرفانی به درون داشته است.در آثار انتزاعی تر وذهنی تر او مانند "نگاه به ماه"،"بوسه"و اثر جدید او با عنوان "بیانیه" تمامی محدوده های احساسات عشق،ترس،تنفرورویاهای انسانی لمس می شود.
در سال 2007 دکترای افتخاری خود را از دانشگاه رجیس در کلرادو دریافت کرد.در همین سال فیلمی از زندگی و کارهای روان گیلسپی با عنوان "Sculpting life" که از تولیدات خدمات فیلمسازی "مون دنس" بود ساخته شد.
تلویزیون ملی ایرلند اولین بار این فیلم را پخش کرد که با نقدهای تحسین برانگیزی روبرو شد .این فیلم همچنین در کانال Art نیوزلند نمایش داده شد .فیلم نگاه خاص مجسمه ساز (گیلسپی) را همچنانکه او سری کارهای "مهاجران"را خلق می کند از مرحله ی تحقیقات تا پرده برداری در پارک ایرلند تورنتو را نشان می دهد. این فیلم براساس ذهنیات وتاثیراتی شکل گرفته ی گیلسپی بعد از خواندن کتاب" ستاره ی دریا" اثر جوزف ا کنرJoseph O'Connor)) است. این کتاب داستان حکایت گونه ی مهاجرت ایرلندیها در سال خشکسالی را نقل می کند در حالی که یکی از شخصیتهای فیلم پیوس قاتل با پا گذاشتن بر روی قسمت فقیر نشین کشتی حامل مهاجران تبدیل به شبه شده و جان بشماری از سرنشینان ایرلندی را می گیرد. بخشی از فیلم گیلسپی را نشان می دهد که در حال نمایان ساختن (ساختن مجسمه) پیوس است....
چنانکه کوهن زندگینامه تویس او که جدیدا بیوگرافی هنرمندانه ای از دوست مادام العمر خود نوشته (Looking for Orion )می گوید:
رویارویی احساساتی و مفرط با موضوعاتش وتمایل دگرگونی وتولد تازه او در لوای نور بصیرت موضوعات کارهایش بصورت بافتهای آتشفشانی و پیچیده در آثارش شکل میگرد.آنها در مقابل ما بصورتی بالغ قد الم می کنند با چهره ی شکسته شده تا گواهی باشند برناراحتیهای زمانه ی ما.
اثر جدید "بیانیه"او که در اندازه ی 320- 270 سانتی متر کار شده در مورد صلح و تحقق رویای پدر بزرگش" جیمس کرید مردیت"(1942 - 1874 ) برای ایجاد جامعه ی آرمانی در سالهایی است که ایرلند برای بدست آوردن خودمختاری از سلطه ی انگلیس تلاش میکرد.
پدر بزرگ او که وکیل بسیار خلاقی بود به ریاست دادگاه عالی ایرلند گماشته می شود تا هیئت کمیسیونی را برای تدوین قانون اساس جمهوری ایرلند رهبری کند. او سپس به عنوان صلح طلب محاکمه می شود و مقامات انگلیسی جان او را نجات می دهند .در سال 1939 او کتابی تحت عنوان "رنگین کمان دره" می نویسد که یکی از موضوعات این کتاب تمثیلی در مورد اینست که تخیلات انسان باید راهی برای مهار جنگ بیابد...
درپشت پرده ی اثر" بیانیه " دادگاهیست که جیمز کرید مردیت ریاست حوزه ی قضایی آن را بر عهده داشت.14 پیکره دور سنگ هایی حلقه زده اند.در وسط دایره لوحه ای قرار گرفته که در آن بیانیه ی خودمختاری حک شده است .در بالای بدن هر کدام از پیکره ها قطعه ای برنزی نصب شده که روی آن نام ،نام خانوادگی وحکم دادگاه انگلیس که آنها را محکوم به اعدام کرده است نوشته شده سوراخهایی دربدن آنها گواه شلیک گلوله است.چشمان تمامی آنان بسته است گویی در انتظار اعدام ایستاده اند.ماهیت ناراحت کننده ی این پیکره ها یاداور تاثیرات بر گرفته ی او از ادوارد مونش است همان تمایل به نادیده گرفتن تفاوتهای چهره و فرم و نشان دادن طبیعت اصلی احساس. برخلاف اثر "مهاجران" و"خشکسالی" نوع استفاده از برنز در این اثر متفاوت است و بصورت خالص و خام نبوده و همچنین شیوه ی کاربر روی چهره ی آنان واقع گرایانه نیست ،بافت کار انعکاس گرایانه و صاف است و پیکره ها بیشتر جلوه ی روحی دارند تا جسمی . بازی نور در فضا در اثر انعکاس از سطوح مختلف پیکره های جهنده تشبیهی از تصورات انسانیست..همانند روح موجود در کتاب "رنگین کمان دره" صدای آنان در فضا پیچ و تاب میخورد و نور جدیدی پدیدار می شود که پرتوی آنها با تمام رنگهای رنگین کمان می درخشد.این کار بنای یادبودیست برای تماتی کسانی که زندگی خود را فدا کردند تا مسیر تاریخ ایرلند را بر گردانند و رویاهای مردم ایرلند را تحقق بخشند و یادآور کسانی است که پرتو وجودشان چنان قوی می درخشد که تصورات همه ی ما را بیدار می کند. در کار "بلک راک دلمن"صخره ی بزرگی پیکره ها را به هم وصل می کند اما در کار"بیانیه" پیکره شهدا تنها با نورهای منعکس شده به هم می پیوندند گویا به این نکته اشاره دارند که که آنها به زور به هم متصل نشده اند بلکه بیشتر برای نگرش به آینده با هم در ارتباط هستند.
چنانکه جرج برنارد شاو می گوید:
"تصور آغاز خلق است.شما چیزی را تصور می کنید که آرزوی آنرا دارید ،شما میل دارید آنچه را که می کنید و بلاخره شما خلق می کنید چیزی را که آرزو دارید."
مانبع:
http://www.rowangillespie.com/
http://en.wikipedia.org/wiki/Rowan_Gillespie
http://www.moondance.tv/broadcast_sculpting.htm
http://www.visual-arts-cork.com/irish-sculpture/rowan-gillespie.htm