IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
هنری ماتیس

هنری ماتیس (Henri Matisse) پیکره‌ساز خود آموخته

تالیف و تدوین: قدرت‌اله عاقلی

«ماتیس» در سال 1913 اعلام کرد:
«خواهش می‌کنم به آمریکائی‌ها بگوئید که من یک همسر و یک پدر نمونه هستم، با خانه‌ای راحت و چمن زیبا، درست مانند هر مرد دیگر.» او چنین می‌گفت تا بینندگان و منتقدینی را که با خشم و بی‌‌‌حرمتی بر کار‌هایش می‌نگریستند به جای خود بنشاند. این گروه از منتقدین در آن سال برای نخستین بار، در نمایشگاه Armony در نیویورک با کارهای ماتیس روبرو شده بودند. ماتیس به وسیله‌ی آنچه که یک خبرنگار پس از دیدن کارهایش در روزنامه‌ای نوشته بود، تحریک شده بود؛ ولی پاسخ او حقیقتی مسلم را درباره‌ی نخستین نقاش عصر ما روشن می‌سازد. او بیش از هر هنرمند معاصر دیگر، در اظهار عقاید مخالف با عقاید عموم اغراق می‌کرد. او بیشتر عمر خانه نشین بود و با آنکه برچسب «فوو» بر او خورده بود، یکی از ملایم‌ترین مردها بود. او نخستین چهره‌ای است که در هنر قرن بیستم سبک جدیدی بنیان نهاد و نیز آخرین کسی بود – به جز رقبایش پیکاسو و براک – که بر هنرمندان جوانتر بطور جدی تأثیر گذاشت.
موزة هنر جدید نیویورک مجموعه‌ی کامل مجسمه‌های برنزی او را به نمایش گذاشته بود. 69 مجسمة برنزی، اکثراً زن و تقریباً تماماً کوچک و در حالتی که نه تنها چشم‌ها را بسوی ریزه‌کاری‌های هر عضله -که بوسیلة انگشتان ماتیس شکل گرفته- می‌کشاند، بلکه بیننده را به چرخ زدن در اطراف پیچ و خم‌ها وا می‌دارد. اینها آفریده‌های مردیست که موفقیت کامل خود را در نقاشی به کنار گذارد، هنرمندی که بیش از هر کس به هنر مسطح و تصاویر دوبعدی وابسته بود. او قلم‌مو را به کنار گذاشت و گل مجسمه‌سازی را جانشین آن ساخت. ماتیس یک مجسمه‌ساز نیست، بلکه کسی است که دنیای خیالی آتلیه‌های قرمز و زنان رنگارنگ را با دنیائی کاملاً مرسوم معاوضه کرد. او این دنیا را در طول زندگی خود بنا کرد؛ با مخالفت‌هائی از جانب «رودن» آغاز کرد و در میان پرحاصل‌ترین سال‌های زندگیش به عنوان یک نقاش، مجسمه‌سازی را ادامه داد و در سال 1930 متوقف شد.

ماتیس در آغاز کار طرح‌هایش را نزد رودن می‌برد. بعدها می‌گفت: «او به من گفت دست روانی داری، که حقیقت داشت. من هرگز نزد او باز نگشتم.» با وجود این، ماتیس یکی از اولین برنزهایش را به شکل «رودن» ساخت و «تمرین یک پا»، که در سال 1900 آن را به پایان رساند، نشانه‌های پوشیده‌ای از رودن را در بر دارد.
در سال 1900، ماتیس با ساختن «مزدور»، که بیشتر به «برده» معروف است، در کار مجسمه‌سازی موفقیتی بدست آورد. این اندام ایستاده، نه یک هیأت اساطیری است نه یک سمبول، او به سادگی خودش است. او تصادفاً جلوی هنرمند (و بیننده) می‌ایستد؛ با پاهای باز و تمام رگ‌ها و پی‌ها و عضلاتش آنچنان منقبض است که توی چشم می‌زند. با «برده»، ماتیس سد هنر مشروح را، که در سراسر قرن نوزده لنگر انداخته بود، می‌شکند. مجسمة او چیزی خاص خود می‌شود و به لذتی کاملاً اختیاری بدل می‌شود؛ چیزی چون «آتلیة قرمز» و بر این زمینة عمیق، دنیای نقاشی‌های ماتیس و مجسمه‌های او یکدیگر را می‌یابند.
ماتیس با مجسمه «برده» گروه حریفان خود را پشت سر می‌گذارد. آنان همچنان به هنگامی که شکل دادن پرزحمت و دقت دست را، که ماتیس هرگز آنرا ترک نکرد، رد کردند، میان خود و ماتیس فاصلة بیشتری به وجود آوردند. «آرکی پنکو»، «لیپ شیتز» و «پیکاسو» به جوش دادن میله‌های فلزی و سطوح نرم و صیقل خورده روی آوردند. مجسمه‌های ماتیس زمینة جدید را با «حالت» فتح کرد نه با «روش» و این زمینة فکری او را تأئید می‌کند: «آنچه من در جستجوی آن هستم بیان است.» او دربارة شکل انسان، موضوع همیشگی کارهایش می‌گفت: «من از طریق شکل انسان است که در بیان احساس تقریباً مذهبی‌ای که در زندگی دارم، به خوبی موفق می‌شوم.» این گفته‌ها، بیش از آنچه که مستقیماً دربارة مجسمه‌هایش می‌گوید، روشن می‌سازد که چرا او در هر چین و هر شکن، در هر رنگ و هر عصب هر یک از مجسمه‌هایش، تا این حد دقت کرده است. هدف او به دست دادن جزئیات «تشریحی» نیست، بلکه بیان احساس عمیق مادی و طبیعی زندگیست. ماتیس بر این اعتقاد بود که : مجسمه باید بافت قابل لمس داشته باشد. ماتیس مجسمه‌ساز و نقاشی بود که هر شیوه را برای دریافت کیفیات ذاتی آن می‌شکافت. اشتباه است که تصور کنیم مجسمه‌های ماتیس از میان نقاشی‌های او سر بر می‌کند یا آنها را تمرین‌هائی برای نقاشی‌هایش بدانیم.
ماتیس در گرماگرم یک رقابت بود. در سال‌های حکمرانی «کوبیسم»، هنگامی که «پیکاسو» و هم قطارانش در پاریس گرد آمده بودند و در هنر مجسمه‌سازی تاخت و تاز می‌کردند، ماتیس در آستانة یک طرح بزرگ بود؛ ساختن پنج سر از «ژانت»، یکی از مدل‌هایش؛ و او موفق شد میان سال‌های 1910 و 1913 آن را به پایان برساند. جالب آنکه این پنج سر، در موزة هنر جدید گرداگرد یک سر برنزی معروف «پیکاسو» که بسال 1909 ساخته شده قرار گرفته‌اند. سری که پیکاسو ساخته، هرج و مرجی است از قطعات جداجدا، که از هر زاویه آن را بنگریم چهرة کاملا متفاوتی را می‌بینیم. سر برنزی پیکاسو، چون یک نقاشی کوبیسم، ساکن ماندن را نمی‌پذیرد. ولی سر برنزی ماتیس در حالیکه همواره هویت خود را حفظ می‌کند، به آهستگی تغییر می‌کند. از یک شکل کلاسیک (ژانت 1) و از طریق یک انتزاع پیوسته (ژانت 3) به یک بیان کامل (ژانت 5) می‌رسد. ماتیس از میدان این رقابت خاص پیروز بیرون آمد. «ژانت» او، کاریست کاملتر و استوارتر از کارهای رقبای پرتحرکش.
ماتیس یک مجسمه‌ساز بزرگ نیست – و از این رو مجسمه‌سازی را به زودی کنار گذاشت – ولی در زمان‌های مختلف به اوج‌هائی استثنائی رسید. «La Serpentine» او که در سال 1909 به پایان رسیده است، یکی از دوست داشتنی‌ترین کارهای این نمایشگاه است و نیز چهار «پشت‌زن» که از برنز ساخته شده و از کارهائی تاریخی و ماندنی او است. او بیست سال، میان سال‌های 1910 تا 1930، دست به کار آنها بود. این چهار «پشت» کارهای بزرگ و سنگینی هستند که در اثر باقی ماندن در هوای آزاد، کهنه و خورده شده‌اند.
هیچکس نمی‌داند چرا ماتیس پس از سال 1930 مجسمه‌سازی را کنار گذاشت. در آستانة مرگ (1954) هنگامی که بستری بود، قطعات کوچکی ساخت. مثلاً تمرین ظریفی بر یکی از مدلهایش، «کاتیا»، که یکی از پنج زنی بود که پس از همسرش با او زندگی می‌کردند. اما آخرین کار بزرگ ماتیس، بی‌‌شک کاغذهای رنگی بریده شده‌ایست که آنها را استادانه بیکدیگر پیوند داده است. کاری که موجی از مخالفت بر پا کرد. اما کاغذ بریده‌های ماتیس روش جدیدی را در مجسمه‌سازی ارائه می‌داد؛ روشی که از طریق آن، فرم‌های کاغذی او به زندگی سه‌بعدی رسیده‌اند.
مجسمه‌های ماتیس به راستی هیأتی قوی، خاص و مستقل دارند. پیکره‌های برنزی ماتیس که تماماً از لحاظ مقیاس کوچک و از نظر تعداد (پیکره‌های مشابهی که با یک قالب ساخته شده) سخت محدود است، شهرت بسیاری ندارند. با وجود این، سال‌ها در نزد عموم این احساس وجود داشت که «ماتیس» نه تنها در نقاشی، بلکه در مجسمه‌سازی نیز استاد است.
آثار ماتیس، زمانی دراز به گونة حجاری تصاویر مسطح تلقی شده بود، به طوری که به نظر می‌رسید برنزهایش با احجام پرانحنا و برآمده‌شان با نقاشی‌های او تناقض بسیار دارد. ولی در حقیقت، هر شکل، شکل دیگر را می‌ستاید و در نمایشگاه موزة هنر مدرن، این مبادله را به زیبائی به نمایش می‌گذارد. نقاشی‌های مهم «ماتیس» چون «رقص» (1909) و «برهنة آبی» (1907) نسبت به مجسمه‌های برنزی او، درآثار طبیعت بی‌جان‌های بعدی ظاهر می‌شوند.
«رودن»،‌ ماتیس را به شاگردی نپذیرفت و اگر چه او با «آنتوان بوردل» کار می‌کرد، ولی به عنوان یک پیکره‌ساز، هنرمندی خودآموخته بود.
با وجود این، مجسمه‌های او مظهری عالی از معبری است که یک هنرمند بزرگ از طریق آن کاربرد و قالبی برای تمام احساسات خود می‌یابد. ماتیس می‌گفت: «من دست به مجسمه‌سازی زدم، چون آنچه که مرا به سوی نقاشی جلب می‌کرد، بیان ایده‌هایم بود و من آن چیزی را در مجسمه‌سازی یافتم، که در نقاشی نیز مرا یاری می‌داد.»
محدودة احساسی ماتیس آنچنان گسترده بود که نقاشی مسطح از انتقال دادن و بیان آن عاجز بود. مجسمه وسیلة بهتری است. در مجسمه، ارزش‌ها واقعی است و خطایی (که در نقاشی وجود دارد) در آن جائی ندارد. نتیجة روی آوردن ماتیس به مجسمه‌سازی، علی‌رغم مقیاس کوچکی که در بسیاری کارها ترجیح داده است، گردآمدن پربارترین مجموعه از مجسمه‌هائی به سبک «میکل آنژ» است.
کار ماتیس در هیچ جا بیش از کار روی «مجموعه فیگور زن» (شامل چهار قطعه)، شجاعانه نیست. او این چهار اثر را متناوباً در طول سال‌های 1909 تا 1930 آفریده و با آنها چشم‌اندازی خارق‌العاده از روش‌های کار خود را در اوج استحکام به دست داده است. «مجموعه فیگور ‌زن» در نمونه‌های متوالی از نمائی با بریدگی‌های عمیق برآمدگی‌ها و ریزه‌کاری‌ها، با فرورفتگی پشت شانه‌ها و بالای باسن که از گودی مرکزی ستون فقرات منشعب می‌شود، به تصویری با سکون گستردة کوهستان، چنان که حالات انسانی آن تقریباً از دست رفته است، تبدیل می‌شود. تصویری است پر از آرامشی غریب و التیام بخش.
دین «ماتیس» به «میکل آنژ» آشکار است. حالت مجسمه‌های او مخلوطی است از Bound Slaxe میکل آنژ؛ در مجسمه‌ی «پینا»ی او، حالتی که در بدن‌ها وجود دارد، مانند آن است که گویی این بدن‌ها می‌خواهند کفن برنزی خود را بدرند و این از خصایص کارهای میکل آنژ است.
شاید نتوان ماتیس را بدان اندازه که نقاش بود، مجسمه‌ساز به شمار آورد، مجسمه‌های او دارای مضامین کلاسیک است؛ بدن‌های ایستاده یا دراز کشیده، پرتره و بدن لخت. ولی با وجود این، تنها بعضی از نخستین مجسمه‌سازان مدرنیست (رودن، بوردل و دگا)، به چنین قدرت بیان و تصویرگری‌ای دست یافتند.


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com