|
کارش از سال 1996 به دنبال نمایش آثارش در نیویورک و نیز موفقیت در بینال سائوپولو شهرت جهانی یافت و از آن زمان تاکنون سفارشهای متعددی برای مکانهای عمومی از سراسر دنیا دریافت میکند. او هرگونه مکانی از گالریهای هنری ژاپن تا نگارخانههای نمایش آثار رنسانس را برای کار خود مناسب میداند، و معتقد است که کار باید با مکان خود گفتوگویی مستقیم و تنگاتنگ برقرار کند؛ و از اینرو هر بار ممکن است ماهیتی دیگرگون به خود بگیرد. معماری و مفهوم شهر در قلب آثار سارا زی جای دارند. چیدمانهای او هم از جهت موادی که استفاده میکند و هم به لحاظ فرمهایی که میسازد، استعارههای حیرتآوری از بافت شهر و طبیعت ساختگی هستند.
ساختارهای شناور او، شعری متشکل از وسایل ناچیز و کوچک روزمرهاند؛ بقایای دور ریختنی تمدن صنعتی شده، اشیای محقر و فروتنی چون پیچ و مهره و خلال دندان که در فضای آشوبناک او شناورند.
کارش استعارهای است از زندگی شهری سرگیجهآور و متلون معاصر؛ پونزها، کبریتها، قرصها، آبنباتها، بیسکویتها، اسفنجها، باتریها، پیچها، تیبگها، در بطریها، سربازهای اسباببازی، سیمهای الکتریکی...
مصالح سارا زی خرت و پرتهایی هستند که در اطراف ما فراواناند، اما به ندرت به آنها توجه میکنیم. آنها بیوقفه تکثیر میشوند و کمدها، انباریها، کشوها و قفسههای ما را پر میکنند. در سوپرمارکتها بیشمارند. اینها مهاجمان نوین این روزگارند، هر روز به لطائف الحیل و از هر راه ممکن به زندگی ما وارد میشوند، فضا را آلوده میکنند و هیچ نظم و سامانی نمیپذیرند. آدمی تمایل غریبی به مصرف و انبار کرن اشیاء دارد با این که به اشباع رسیدهایم، نمیتوانیم این ضرباهنگ ازلی را که روز به روز سرعت میگیرد متوقف کنیم. انباشتگی، به واقعیتی معاصر، خصلتی اکولوژیک تبدیل شده است.
سارا زی به ما یاد میدهد که فضا امر چندان محکم و ثابتی نیست. وقتی وارد یکی از چیدمانهای او میشویم، انگار در مایعی شناور شدهایم؛ که در آ روشنی و تیرگی، ضخامت، حضور و غیاب، گرما و سرما و همه تجربهها و عاداتمان، شکل دیگری پیدا میکند. راز این ناکجاآباد غریب در چیست؟ فضایی جابهجا پر از برجستگیها، روزنهها، و گذرگاهها؟ سارا زی میخواهد به ما نشان بدهد که هیمشه در چنین فضایی زندگی میکنیم، اما آن را با تخیل خود میپوشانیم و تغییر شکل میدهیم. از سوی دیگر، مگر نه این که هدف آثار هنری، امکانپذیر کردن امور باورنکردنی و نامحتمل است؟
گویی در این معماری غریب، که یادآور تارهای چسبناک عنکبوت است، موجودی کامل زندگی میکند و حکم میراند؛ وای تصور، حسی نمایشی در ما برمیانگیزد؛ این که کدام بخش از وجود ماست که در چنین فضایی زیست میکند؟ این هنرمند اشیاء یا صحنه تئاتر را طراحی نمیکند، بلکه خود درام را طراحی میکند. او ماری طراحی میکند که ما را در خودگیر میاندازد. مانند حشراتی که در تاری اسیر شدهاند. تاری که در رشتههای آن نجوای اشیا، تعبیری خاص از زمان ارائه میدهند. او رشتههای یک معما را میتند. معمایی که ما خود جزئی از آنیم.
منابع:
1. Schefer, Jean Louis-Sans, Jerome, Sara Sze, Thames & Hudson, 1999
2. Marty Cariock, Sculpture, Nov, 2003, vol. 22 No. 2
3. www. mfa. org/exhibitions/rsvp-sarahsze. htm
4. www. artnews. com
منبع:
دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس/ شماره سی و یک/ صص 20 تا 21
دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس/ شماره سی و شش/ صص 6 تا 7
|