آثار او به ظاهر جهانی اما در عمل محدود به محلی خاص هستند و به سهولت، از فرهنگی به فرهنگ دیگر انتقالمییابند و پذیرای ورود سنتهای بومی توسط زمینهای که در آن به نمایش درمیآیند، هستند. این تبادل بین فرهنگی که یکی از مؤلفههای اصلی تجربیات تیراوانیجا میباشد یکی از معیارهای شاخص برای تعلق گرفتن جایزهی بزرگ هوگوباس 2004 به وی بوده است. معرفی این هنرمند و چند اثر او خالی از لطف نیست.
ریرکریت تیراوانیجا، هنرمندی است که بیشتر به سبب اجراهایش در فضاهایی که معمولاً در راستای نگاه به هنر، به مثابه فعالیتهای روزمره ساخته میشوند و مانند پدیدههایی هستند که عموم مردم را به مشارکت در آثار دعوت میکنند شناخته میشود. او به سال 1961 در بوینس آیرس، آرژانتین متولد شد و فرزند یک دیپلمات تایلندی بود. وی در آرژانتین، اتیوپی، کانادا و دیگر کشورها زندگی کرده و تحصیلات هنری خود را در کشورهای کانادا و ایالات متحده به انجام رسانده است. تیراوانیا اوقات خود را بین شهرهای بانکوک، برلین و نیویورک تقسیم میکند.
نگاه آثار یک نگاه هنری صرف یا محض نیست. مسئلهی آنها بودن در فضا و مشارکت در یک فعالیت ا ست. طبیعت مشاهده کردن به تأکید بر گالری به عنوان فضایی برای تعاملات اجتماعی تبدیل شده است. انتقال فعالیتهایی چون، آشپزی، خوردن یا خوابیدن، به قلمرو فضای نمایشگاه، بیننده را در صمیمیت موجود در این اعمال قرار میدهد. اینستالیشنها مانند آزمایشگاههای علمی عمل میکنند؛ یعنی تغییر فضا تبدیل به وسیلهای میشود و روشن کنندهی راهی که اندیشهی علمی به آن روشن ساخته میشوند. بیننده عضوی مشارکت کننده در اثر است.
یکی از پروژههای تیراوانیجا با نام انتزاع Secession (2002)، براساس خانهی ردلف شندلر1 در لوسآنجلس و دیدگاههای پشت آن است که نهتنها از جنبهی معماری دارای اهمیت ا ست، بلکه از جنبهی هنری هم مهم است. ریرکریت تیراوانیجا قطعات بازسازی شدهی خانهی شیندلر را در اتاق اصلی نمایشگاه نصب میکند و از آن به عنوان گامی در جهت فعالیتهای مختلف استفاده میکند. تمرکز او کمتر بر روی وفاداری در کپی کردن معمارانه و بیشتر جانبخشی به جهان عقاید شیندلر؛ یعنی ایدهی او دربارهی خارجی یا داخلی بودن فضای خصوصی و عمومی است. تیراوانیجا به این ایده، نظر خودش را مبتنی بر ارتباطات و اجتماعات میافزاید؛ نظریهی خود دربارهی هنر به عنوان جستجو و تحقق ایدهی خوب زندگی کردن را. در طی نمایشگاه از اینستالیشن به عنوان سالنی برای برنامهای چند رسانهای و سخنرانیها خواهدشد.
این برنامهها شامل فیلم، کنسرت، نمایش و سخنرانی خواهد بود. ردلف شیندلر با خانهاش در کنیگز رود2 لس آنجلس که در سال 1921 ساخته شده، تمام عادات و انتظارات گذشته دربارهی خانه و مسکن را به زیر سؤال برد. مشخصات باغ به عنوان یک بخش مکمل در خانه و محل خواب در روی پشتبام، همگی مرزهای فضای زندگی را میشکنند. در فرمهای جایگزین شده توسط شیندلر، فضای بیرون و درون درهم ادغام میشوند.
تیراوانیجا از این ایدهها استفاده کرده است، او خانهی شیندلر را به شکل مدلی برای نمایشگاه بازسازی میکند. در واقع خانهی شیندلر را به یک سفر میفرستد و خاطرات خصوصی از این مکان را در فضای عمومی نمایشگاهی آورد. به جای استفاده از مواد طبیعی که شیندلر به کار برده، تیراوانیجا طرح خواد را از طریق فولاد ضد زنگ میسازد که خاصیت آیینهای آن مدنظر است و اتفاقات محیط در آن منعکس میشوند. این فلزات با تکثیر و قطعه قطعه کردن تصاویر سبب ناپدید شدن «ایماژ» خانه میشوند. در عین حال، تکه تکه شدن، اشاره به تغییر موقعیتهای موقت در فضای اثر دارند. تیراوانیجا نمایشگاه را به وسیلهی احتمالاتی که به صورت بالقوه، در زندگی وجود دارند، تغییر میدهد. این ایده در نوسان بین اعمال واقعی و مدینه فاضلهای است. پیشنهاد او گامی است به سوی شرایط یک زندگی ایدهآل؛ جایی برای معشرت و مهماننوازی. انبوه گیاهان که در گروههای مجزا در فضای نمایشگاهی قرار داده شدهاند به عنوان استعارهای برای باغ ادراک میشود. دری شیشهای فضا را به باغی واقعی در پشت این اینتالیشن باز میکند که ارتباطی مستقیم با بیرون است. فضای باز و کوسنها، مکانی برای مردم فراهم میسازد تا به شکلی خودانگیخته کرد یکدیگر آیند. مخاطبین میتوانند اتاق را اشغال کنند، از آن به عنوان محلی برای دیدار استفاده نمایند، میتوانند استراحت کنند، دراز بکشند یا حتی بخوابند. آنها دعوت شدهاند تا فضایی مملو از برخوردهای نزدیک و تضاد بین سکون و حرکت را تجربه کنند و به عنوان هنرپیشه در یک چیدمان فرهنگی شرکت کنند.
در یک اثر دیگر با عنوان رها (free) یک «کاری» تایلندی پخته شد. که در ابتدای امر بینندگان را در موزهی هنرهای معصر نیویورک، شگفتزده ساخت. این فعالیت در تمام مدت نمایش به وسیلهی تیراوانیجا و هنرمندان دیگر ادامه یافت. آنها در حال آشپزی بدون وقفه برای بینندگان بیشماری بودند که در عمل خوردن شرکت کرده بودند. این اثر مشخص کنندهی ارتباطی است که تیراوانیجا به کشف آنها ادامه میدهد. یعنی فضای طبیعی گالری، جایی که هنر تولید و به نمایش گذاشته میشود.
بیننده در این اثر، به وسیلهی مشارکت در آیینی جمعی برای خوردن غذا، اثر را تکمیل میکند.
در اینستالیشن استودیوی تمرین شمارهی 6 (1996) تیراوانیجا، یک استودیوی ضبط را بازسازی کرد. درست مثل یک استودیوی واقعی که مجموعهای از وسایل برای آنها که میخواهند از فضای استودیو برای تمرین استفاده کنند، وجود دارد. اما استودیویی که توسط او در موزهی هنرهای معاصر ساخته شده، استودیوی بدون صدا است. صدای سازهای الکتریکی توسط آمپلیفایر تقویت نمیشود و نوازندگان از طریق هدفون، صدای ساز زدن خود را میشنوند. دیوارهای شفاف تمام استودیو را در برگرفته به طوری که بینندگان میتوانند بخشهای مختلف را ببینند، اما موسیقی را نمیتوانند بشنوند مگر آن که از هدفون استفاده کنند. در استودیوی اصلی، شخص میتواند با پرداخت وجه اضافه خواستار ضبط تمرین شود اما در استودیوی موزه هنرهای معاصر، بازدیدکنندگان میتوانند مجانی جلسات را ضبط کنند. تیراوانیجا در این اثر، یک سرویس رایگان معمولی در مکان غیرعادی میدهد.
روند تاریخی آثار اینستالیشن تیراوانیجا میتواند از طریق آرا جان کیج3 پی گرفته شود. پافشاری جان کیج بر وارد کردن هرج و مرج و پیش پا افتادگی در هنر، در آثار تیراوانیجا نفوذ کرده است و اثر استودیوی شمارهی 6 نمونهای مناسب از این تأثیر است. برای عموم بازدیدکنندگان، صدای ویژهی اینستالیشن تیراوانیجا، سکوت است و به همین دلیل میتوان میان آن و مشهورترین قطعهی موسیقی، اثر جان کیج به سال 1952، با نام 43 ارتباط برقرار کرد. در این قطعه نوازندهی پیانو، برای مدتی که در عنوان اثر ذکر شده، سکوت میکند.
در پروژههای آشپزی تیراوانیجا، او ارتباطی با مخاطبش برقرار میکند که یک رابطهی فعال است و در آن مخاطب مصرف کننده میشود و این عمل برای او مجانی تمام میشود. در سرویس اجتماعی امروزه، که ما برای انجام هر کاری پول پرداخت میکنیم، دریافت چیزی مجانی ما را شوکه میکند. به خرج دادن سخاوت در تهیهی این غذا با سرگرمی برای بازدیدکنندگان، به بازار اقتصادی هنر صدمه میزند. وارد شدن به گالری خصوصی و استراحت در کافه با نوشیدنی مجانی، از بین بردن جنبه تجارتی فضایی است که در آن هنر کالایی برای فروش به شمار میرود.
او دربارهی مخاطبینش میگوید: «من اساساً به این دلیل شروع به ساختن چیزها میکنم که مردم مجبور باشند تا از آنها استفاده کنند و این بدان معناست که اگر میخواهی چیزی بخری پس مجبوری از آن استفاده کنی... این به معنی آن نیست که مثل یک مجسمه یا آثار هنری دیگر فروخته شود تا به آن نگاه شود بلکه باید آن را مورد استفاده قرار دهی. من این روش را بهترین راهحل برای تضادی که در آن گرفتارم بین ساختن چیزی و نساختن آن میدانم یا برای ساختن تعداد کمتری اثر اما مفیدتر با ایجاد ارتباط بهتر»
منشأ آثار تیراوانیجا دنیای روزمرهی خوردن و معشرت با دوستان است، که حامل عناصری از زندگی خود وی نیز میباشد. مانند غذاهایی که از میراث تایلنی وی برمیخیزند.
پینوشت:
1. Rudolf Schindler, 2. Kings Road, 3. John Cage
منابع:
1. artnet. com, 2. Guggenheim public Affair, 3. www. thequietintheland. org
منبع:
دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره پنجاه و سه، صص 14 و 15
|