نُت ویتال

نُت ویتال

بودن و ساختن
«نُت ویتال»1 در سال 1948 در یکی از شهرهای2 سوئیس به دنیا آمد. بیست سال بعد برای تحصیل در رشته هنر به پاریس رفت و در آن‌جا مجسمه‌سازی خواند. 3 بعد از اتمام تحصیل ویتال شروع به سفر به کشورهای مدیترانه‌ای، کانادا و آمریکا کرد. پس از بازگشت از سفر، به «رم» جایی که قبلاً مدت کوتاهی با دوستانش به آن‌جا سفر کرده بود، رفت. رد طول اقامتش در رم اشخاصی مانند «رابرت ویلسون» 4 را ملاقات کرد. 5 آشنا شد. نزدیک به 15 سال طول کشید تا به آن‌چه از مجسمه‌سازی می‌خواست، دست یابد. در سال 1980 در پاریس برای اولین بار شروع به کار با گچ کرد و سه سال بعد سال 1983 اولین مجسمه برنز خود را ساخت. بیشتر مجسمه‌های او ن شانگر نمایش منسوخ ارتباط بین بشر و طبیعت است. مجسمه‌های اولیه ویتال را می‌توان مجسمه‌های ماقبل تاریخ مدون نامید. یکی از آثار او نمایش مجسمه‌های برنز به صورت لمیده در فضولات حیوانات بود؛ فضولاتی که در قدیم برای سوخت به کار می‌رفت. این ایده برای تأسیس بیمارستانی در نپال برای قربانیان سوختگی به وجود آمد؛ چرا که در نپال آشپزی روی آتش باز در منازل صورت می‌گیرد و قربانیان زیادی به دنبال دارد. البته پیش از این ویتال تلاشی بیهوده برای ساختن مجسمه بچه دو ساله نپالی که در روی بدنش سوختگی‌های فراوان داشت، کرد. به هر روی این تلاش‌ها و مشاهده اتحاد بین هنر و بشر در آثار او موجب شد تا کارهای او بنام Agadez Project نامیده شود.

تجربه‌های شخصی همیشه در کارهای ویتال نمایان است. سوژه‌های کاری او به علت زاده شدن در یکمکان سرد و خلوت در سوییس همواره اثری از این موضوع دارد. بیشتر کارهای او عمودی و بلند هستند که نمایانگر کوه‌های بلندی است که در اطراف محل زندگی او بوده است. جایی که مردم همیشه به کوه، برای طلوع و غروب آفتاب و یا برای ریزش اولین برف چشم دوخته بودند. در نیویورک بود که او متوجه این شخصیت در آثار خود شد. در این خصوص می‌گوید: «اگر من در هلند یا در کشورهای میانه غربی اروپا زندگی کرده بودم، مطمئناً مجسمه‌هایم هم به صورت دیگری بود» البته نمی‌توان تنها به این دلیل آثار او را مثلاً با آثار «جیاکومتی» که فیگورهای کشیده‌ای دارد و در منطقه کوهستانی نیز زندگی کرده، مقایسه کرد. با این همه بیشتر آثار ویتال در اطراف سال1980 به‌طور بلند و عمودی هستند. مجسمه‌های خانه‌های او از این جمله آثار هستند. این خانه‌ها به اشکال مختلف نمایانگر این است که آن‌ها فقط برای مسکن گزیدن و زندگی کردن نیستند و می‌توانند به معنی غلبه بر سختی‌ها هم باشند.
پی‌نوشت:
1. Not Vital
2. شهری به نام Graudunden
3. در دانشکده‌ای به نام Center universitaire experimental de vincennes
4. Robert Wilson
5. Willem de Kooning
منبع:
دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره هشتاد و یک، ص 19