IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
نائوم گابو

نائوم گابو Naum Gabo

تألیف و تدوین: قدرت الله عاقلی

نائوم گابو در شهر کلیموویچی (Klimovichi) بلاروس (Belarus) در سال 1890 متولد شد. برادر او آنتوان پوزلز نیز مجسمه‌ساز بود.نائوم در سال 1917 نام خانوادگی‌اش را به گابو تغییر داد تا هویتی مستقل داشته باشد. در دانشگاه مونیخ، در سالهای 12-1910 به تحصیل علوم داروئی پرداخت. و سپس در همان دانشگاه، در سال‌های 14-1912 در رشته مهندسی «Techische Hochschule» تحصیل کرد. در سالهای 17-1914 در نروژ زندگی می‌کرد و عقاید خود در ساختارگرایی را گسترش داد. در سال‌های 22-1917 به روسیه برگشت و بیانیه واقع گرا را نوشت؛ بین سالهای 1920 و 1933 به پاریس نقل مکان کرد؛ سپس، در سال 1936 در لندن ساکن شد و با ماده پلاستیکی جدیدی با نام پلکسی گلاس، که در آثار خود نیز به کار برد، آشنا شد. در انگلستان برای شرکت ماشین سازی جوئت (Gowett) ماشینی طراح می‌کرد و در سال 1943 به آمریکا نقل مکان کرد و به اجرای پروژه‌های یادبود پرداخت. در سال 1946، سمت استادیاری گوگنهایم را دریافت نمود؛ به عضویت مؤسسه ملی هنر و الفبا در آمد و سال بعد، به عضویت آکادمی سلطنتی سوئد در آمد. در سال 1966 به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا در آمد و در 1969، به عنوان عضو آکادمی هنر و الفبا انتخاب شد. در سال 1977 در شهر واتربری در ایالت کانتکتیکات ایلات متحده آمریکا در گذشت.

در نگاهی به آثار نائوم گابو، خصلتی برجسته و مشخص در آثار ساختارگرای او نهفته است. گابو به وسیله آثار خود، برای دست‌یابی به شیوه‌ای ساختاری در مجسمه‌سازی، از حکاکی و مدلسازی اجتناب کرد و این امر را می‌توان به خوبی در آثار فیگوراتیو او و نیز در آثار انتزاعی بزرگی که بعدها ساخت، مشاهده کرد. او به همراه برادرش آنتوان پوزنر، زیبایی شناسی صنعتی ساختارگرای روسی را مورد بررسی قرار دادند. هر چند که آنها از بسیاری تفکرات ساختارگرایان فاصله گرفتند و ایدئولوژی خود را تحت تأثیر تجربیات خود از زندگی در غرب شکل دادند. پیش بینی‌هایی که گابو در مورد مسیر آینده مجسمه‌سازی در نظر داشت، خود ویژگی‌های آثار منحصر به فرد و ساختارگرای وی را شکل داد.
گابو در سال 1910، در سن20 سالگی برای تحصیلاتی علمی در مونیخ، روسیه را ترک گفت. علاقه وی به مجسمه‌های ساختاری -که شاید در مفاهیم مطالعاتی که وی در همین دوران انجام داده باشد ریشه دارد- بسیاری از آثار انتزاعی او به ویژه مدل‌های ریاضیات را به یاد می‌آورند. اثر «ستون» (برجی غیرموضوعی از پلاستیک شفاف)، یاد آور ابزار علمی است. گابو این قطعه را همچنین، تجلی معمارانه تلاش‌های خود در انتشار عناصر مجسمه‌سازانه و معمارانه می‌دانست. ارتباط با ریاضیات، بعدها در بیانات شخصی گابو مبنی بر آنکه بسیاری از آثار او باید بر اساس نسبت‌های ریاضی برای ساخت نمونه‌های دیگر بزرگ شوند آشکار می‌شود. علاقه گابو به ساختار، همچنین در ملاقات‌هایی که با برادرش در پاریس داشت شدت گرفت. هنگامی که گابو در پاریس به سر می‌برد، با آثار کوبیسم‌ها مواجه شد. شبکه‌های کوبیسمی که در آثار پابلو پیکاسو شکل گرفته بود و نیز در آثار براک و تلاش‌های ایشان در جهت خلق آثار ساختارگرا، گابو را در آن زمان متأثر ساخت. نخستین مجسمه‌های ساختارگرای وی، بیانی فیگوراتیو دارند و تأثیرات کوبیسم را نشان می‌دهند. ساختار «شماره یک»، مجموعه‌ای است از صفحات چوبی متقاطع، درست همانند ترجمه‌ای سه‌بعدی از تجزیه و تحلیل ساختاری نقاشی کوبیسمی (ساختارشماره 1). گابو همچنین یکی از علائق خود را که بعدها در آثار وی ادامه می‌یابد، آشکار می‌کند. اثر، به واسطه صفحات متقاطع، سعی در ایجاد حجم دارد، در حالی که از توده مجسمه‌سازانه می‌کاهد. در دیگر نمونه‌های ساختارگرا مانند اثر «سر شماره یک»، وی به بررسی سایر مواد، مانند سلولوئید پرداخته شده است. مانند سایر ساختارگرایان روس، گابو نیز با مواد هنرمندانه‌ جدیدی مانند فلزات و پلاستیک‌های صنعتی به خلق آثار خود پرداخت.
در سال 1920، دید مجسمه‌سازانه خود را در بیانیه واقع گرا توسعه می‌دهد که خود نیز آن را امضاء کرده است. بیانیه آنها نشان دهنده شکافی است که بین جنبش مجسمه‌سازان ساختارگرا و سایر جنبش‌های مشابه، شکل گرفته است و نیز نشان دهنده آن چه را که گابو در مجسمه‌سازی آینده پیش بینی کرده بود. با آنکه نظریه پردازان ساختارگرایی مانند ولادیمیر تاتلین (Vladimir Tatlin) معتقد بودند که هنر باید در خدمت عقاید اجتماعی باشد؛ گابو معتقد بود که هنر باید کارکردی مستقل در جامعه داشته باشد و به عنوان ابزاری پراهمیت در ارتباط و تجارب انسانی مورد استفاده قرار گیرد. در بیانیه واقع گرا، گابو همچنین به نیاکان هنری اخیر خود یعنی کوبیست‌ها و فوتوریست‌ها رجوع می‌کند. گابو به این نکته هنری معتقد است که مجسمه‌سازی را از تکرار فرم گرایانه نجات خواهد داد و در اشاره به عناصر فرمی، گابو ارزش توصیفی خط را بر می‌شمرد و آن را در مقابل خطی که تنها جهت و ریتم را نشان می‌دهد برتری می‌بخشد. توده نیز از نظر او به عنوان مجسمه‌ساز، بیشتر به سوی استحاله در خط متمایل است و به صفحات متقاطع تبدیل می‌شود. گابو ضمناً بر اهمیت دو عنصر جدید در مجسمه‌سازی تأکید می‌ورزد. فضا و زمان؛ پیشنهادات گابو برای تولید چنین عناصر غیر قابل لمسی، مسدود کردن یا تبدیل کردن اجزاء مجسمه به فضا و استفاده از ریتم‌های متحرک، برای عمده کردن زمان می‌باشد که وی در بیانیه رئالیستی آن را دنبال می‌کند. در سال 1920، او ساختار متحرک را که عبارت است از میله فلزی متحرکی که توسط موتور کنترل می‌شود ارائه می‌کند. خط نازک فلزی، در فضا حرکت می‌کند و در تداوم زمان قرار می‌گیرد. ساختارهای خطی او در فضا نیز، ورود فضا را به عنوان عنصری مجسمه‌سازانه نشان می‌دهند. شبکه نخ‌های نایلونی که به صفحات پلاستیک متصل‌اند، فرم را می‌گشایند و توده مجسمه‌سازانه را با تمرکز بر حجم - از طریق استفاده گسترده از خط و همزمان با آن، بستنِ فضا- می‌کاهند. با مطرح کردن فضایی تهی به عنوان فضای مثبت، گابو باور داشت که می‌توان فضا را به «عنصری جسمانی و قابل لمس» تبدیل کرد.
گابو تلاش‌های خود را برای درگیر کردن فضای مجسمه‌سازانه، از طریق استفاده از فرم‌های در نوسان و محیطی، گسترش داد. در صحنه تئاتری که او برای باله «سرگی دیاگلیو» (Sergei Diaghilev) با نام «La Chatte» طراحی کرد، با محصور کردن رقاصان و بازیگران، فضا را محدود و بازسازی کرد. بسیاری از ساختارهای کروی شکل گابو مانند «تم کروی نوع دوم» نیز، فضا را توسط حرکات مداوم بصری درگیر اثر می‌کند. گابو نه تنها عناصر جدید را در مجسمه‌سازی تجربه کرد بلکه به صورت مداوم، مواد سنتی را که رایج نبودند به کار گرفت. طی دهه 1920، گابو آثاری با مقوا، پلاستیک، فلز و شیشه خلق کرد. وی در انگلستان، همچنین استفاده از الیاف نایلون را به همراه پلاستیک آغاز نمود. نایلون و پلکسی گلاس، هر دو به عناصر رایج آثار گابو در دهه بعد از آن تبدیل شد. گابو دائماً به آزمودن انواع اندازه‌ها و مقیاس‌ها می‌پرداخت. بعضی از آثار او، که خودش آن‌ها را مدل می‌نامید، نشان دهنده این فرآیند مداوم تغیر و انتقال در آثار او هستند. پس از نقل مکان وی به آمریکا در سال 1946، سفارشات متعددی برای مکان‌های عمومی دریافت کرد که به وی مجال داد تا بناهای یادبود را نیز تجربه کند. مهمترین مجسمه عمومی او «بیجنکورف» Bigenkorf است که برای ساختمان بیجنکورف در روتردام هلند ساخته شد. در این اثر، گابو مایل بود از بازسازی پس از جنگ شهر روتردام، تقدیر کند؛ فرم اثر خود را به درختی اتصال داد که شاخه‌های خود را در فضا گسترده بود؛ در حالی که با ثبات هر چه بیشتر در زمین ریشه داشت. ساختار «بیجنکورف»، بسیاری از دغدغه‌های مجسمه‌سازانه اخیر گابو را دنبال می‌کند. علیرغم هیأت عظیم آن، اثر کاهش وسیعی در توده را به نفع حجم خطی نشان می‌دهد. خطوط نایلونی پیشین، جای خود را به الیاف نازک فلز داده‌اند که فضای تهی را در مجسمه تداعی می‌کند.
مجسمه‌های ساختارگرای گابو، ترکیبی هستند از دل مشغولی‌های گوناگون؛ علاقه وی به ریاضیات، فرم‌های معمارانه و عناصر جدید فضا و زمان در مجسمه‌سازی، همگی بیانیه خاص وی در ساختارگرایی را شکل می‌دهند. مواد مجسمه‌سازی نامتعارفی که وی استفاده می‌کرد و شیوه ساختن آنها، تأثیری پایدار داشته است و بازتاب بصری آن را می‌توان در جنبش‌های بعدی چون مینی مالیسم مشاهده کرد.


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com