IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
مایکل هایزر

مایکل هایزر Michael Heizer

هستی واعظ

زندگی در «هیچ‌جا»
مایکل هایزر Michael Heizer مایل نیست شما بدانید او در کجا زندگی می‌کند، در واقع او در «هیچ‌جا» در میان نوادا به سر می‌برد. محل زندگی او در یک دره وسیع، مسطح و بسیار خشک است با ساختمان‌های کوتاه، این دره که توسط کوه احاطه شده است تا نزدیک‌ترین همسایگی حدود 40 مایل و تا نزدیک‌ترین جاده در حدود 2 ساعت با ماشین راه است. در نزدیکی خانه‌ی او چیزی است که از دور به صورت یک محوطه U شکل به نظر می‌رسد. پدیده‌ای که در این سرزمین بسیار عجیب و بسیار شاخص است. مقیاس در صحرا امری فریب‌دهنده است. وقتی نزدیک‌تر می‌شویم این برجستگی به یکی از مجسمه‌های هایزر تبدیل می‌شود به نام «شهر» که تنها فاز اول آن اخیراً به پایان رسیده است. این مجسمه شامل سه ساختار راست ‌گوشه در اطراف یک منحنی است که در یک حیاط یا محوطه پوشیده از سنگ فرو رفته است. این ساختار که او آن‌ها را «ترکیب» نامیده از قطعات سیمانی بزرگ و مستطیل‌های شیب‌دار تشکیل یافته است. «ترکیب 2» به تنهایی بیش از یک چهارم مایل طول دارد. سطح نامنظم آن شامل دو پیش‌آمدگی است که یکی مثلثی و دیگری مستطیل شکل است و نیز تخته سنگ‌های عمودی متعددی که به صورت قله‌های کوه از قسمت فوقانی بیرون زده است. وزن تقریبی هر یک از این صفحات حدود هزار تن می‌باشد. در حقیقت، قسمتی از «شهر» که در حال حاضر وجود دارد یکی از بزرگ‌ترین مجسمه‌های مدرنی است که تاکنون ساخته شده است. پس از گذشت 30 سال، هایزر فاز اول را به سمت تکمیل شدن پیش می‌برد و هنوز 4 فاز دیگر باقی است.

اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 زمانی بود که هنر از گالری‌ها بیرون برده شد و هایزر یکی از هنرمندان آمریکایی بود که در این امر پیش‌قدم شد. او به عنوان یک نقاش شروع به کار نمود. انتقال هنر به فضای باز توسط این هنرمند و دیگران نه‌تنها منعکس کننده سیاست‌های هنری دهه 60 بود بلکه مبنی بر رد ایدئولوژی مدرنیست متداول بود. هنرمندانی که در فضای باز کار می‌کنند می‌خواهند بین دنیای هنر و دنیای واقعی ارتباط مجددی برقرار کنند. بدین‌جهت مواد اولیه آن‌ها دیگر بوم، نقاشی و یا سنگ مرمر نیست بلکه مواد زائد، شن، استیل و حتی خورشید و هوا است. البته این تنها آمریکایی‌ها نیستند که درگیر این تحول تدریجی شده‌اند. جوزف بویز در آلمان، ریچارد لانگ در انگلستان و گروه آرته پوورا در ایتالیا کسانی بودند که در این زمینه فعالیت می‌کردند. خصوصیت ویژه آمریکایی‌ها در برخی از آثار فضای باز در اندازه و جاه‌طلبی آن‌هاست. ایده «شهر» در سن 24 سالگی به ذهن وی راه یافت. او می‌گوید: «وقتی 6 ساله بودم بدون اجازه، بر روی تپه‌ای در نزدیکی مدرسه، شهری با سیم، جعبه‌های نوشابه، شیشه و سنگ ساخته بودم که یکی از مراقبین مدرسه آنرا خراب کرد ولی مسئولین مدرسه به من اجازه بازسازی دادند.» او کلاس‌های مختصری را در انستیتوی هنری سانفرانسیسکو گذراند. در 1966 و در سن 21 سالگی به منهتن رفت. تونی اسمیت، والتر دِ ماریا، دَن فلاوین، کارل آندر و فرانک استلا در مزره دوستان و آشنایان وی درآمدند. آن‌ها در مورد زمین‌شناسی و اشکال اولیه صحبت می‌کردند. هایزر در 1970 با اجازه هواپیمایی منطقه موردنظر را یافت. آن‌جا پوشیده از سنگریزه و شن و دارای آب جاری و آب و هوای موردنظر بود و به علاوه ارزان هم بود. تقریباً 90 درصد نوادا سرزمینی عمومی است ولی این زمین، بخشی خصوصی بود که توسط زمین‌های عمومی احاطه شده بود.
هایزر در کنار «شهر» در یک محل پرورش گله زندگی می‌کند. در آن‌جا سگ‌ها، گربه‌ها، گوسفندها، گله‌ی گاو و ماشین‌آلاتی نظیر ماشین‌های راه‌سازی لودرها، تراکتورها، دستگاه‌های پخش کود، مخلوط کننده‌های سیمان در همه‌جا قرار دارد و محل به صورت منطقه‌ای صنعتی و کشاورزی درآمده است. در 23 سالگی او «Double Negative» را به صورت زخمی بریده شده بر روی یک سطح شیب‌دار در نوادا به طول 1500 پا، عرض 30 پا، به پایان رسانده بود. این اثر از جانب مردم به عنوان هنر زمینی یا محیطی شناخته شد و بسیار اثرگذار بود. برنامه بعدی وی برای «شهر» ساخت فضاهای بزرگی است که شامل مجسمه‌های آبستره به اشکال مختلف بر رری سطحی به وسعت بیش از یک مایل بود «شهر» نوعی رؤیای آمریکایی است: بزرگ، شلوغ، غیرمعمول و خوش‌بینانه. او کار بر روی این زمین را آغاز رد. در میانه‌ی کار به دلیل مشکلات مالی و بروز طوفان‌ها کار متوقف می‌شد و یا به کندی پیش می‌رفت و برخی اوقات مجبور بودند بعضی قسمت‌ها را بازسازی کنند. چهار سال پیش هایزر بیمار شد. در انگشتان دست و پا احساس درد می‌کرد زمانی که درد به شانه‌ها و پشت وی سرایت نمود یک هلی‌کوپتر پزشکی به دره پرواز نمود تا سریعاً وی را به پزشک برساند. پزشک برای وی داروی مسکن تجویز نمود اما درد تحمل‌ناپذیر شده بود بنابراین به منظور مراجعه به پزشک متخصص به نیویورک رفت. او مبتلا به یک بیماری عصبی شده بود و نمی‌توانست از دست‌ها و پاهایش استفاده کند. پس از درمان، او قادر بود راه برود اما تقریباً نیمه چپ بدنش فلج شده بود. او همواره هنرمندی بوده که هر آن‌چه را می‌خواسته می‌ساخته است. ولی به مدت یک سال مجبور به استفاده از واکر گردید و هنوز هم باید از چوب زیر بغل استفاده کند. او می‌گوید: «حداقل حالا می‌توانم کار کنم. وقتی جوان بودم تصمیم به ساخت این مجسمه گرفتم اما وقتی بیمار شدم فهمیدم که به انتها رسیده‌ام.» ماه پیش او 55 ساله شد.
مدلی از مابقی پلان‌های «شهر» در استودیوی او موجود است: مدلی آبستره از بلوک‌های سفالی به اشکال متعدد و در یک چیدمان عجیب. چهار فاز پروژه باقی مانده که به گفته وی هر یک از اولی بزرگتر است. او قصد دارد که فاز 5 را در مقابل ترکیب 1، 2 و 3 و در حدود 1 مایل دورتر آغاز کند. او معتقد است که می‌تواند کل پروژه را چنان‌چه کمک‌های مالی ادامه داشته باشد ظرف مدت 5 سال آینده به پایان برساند. او می‌گوید: «نوادا تنها جایی است که خانه من است.» و اضافه می‌کند: «من به دلیل نوع زندگی‌ام این‌جا نیستم، بلکه بدین علت اینجا هستم که نیویورک محدود کننده و گران است.» «من همیشه برای دوران پیری‌ام برنامه‌ریزی می‌کنم که دوباره به استودیوام بروم و نقاشی کنم اما این هنوز یک ایده است و در حال حاضر من مجسمه‌سازی می‌کنم و برای مجسمه‌سازی نظیر من غیرممکن است که کارهای بزرگ خود را در شهری مثل نیویورک بسازم چرا که خیلی گران است.»
منبع:
دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس/ شماره سی و نه/ ص 21


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com