IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
مانولو پاز

«مانولو پاز» MANOLO PAZ

نویسنده: David Barro
مترجم: تارا حقیقی

«مانولو پاز» هنرمندی است که در آثارش اشکال طبیعی سنگ‌ها و صخره‌ها را به کار می‌گیرد. او معتقد است مجسمه‌های ساخته شده از صخره‌های متصل به زمین می‌توانند در خاک ریشه بدوانند و رشد کنند. «پاز» با سنگ‌ها سخن می‌گوید و افکارشان را می‌خواند، او جریان زندگی‌ آن‌ها را می‌فهمد و قابلیت‌های درونی‌شان را کشف می‌کند. شاید این زبان خیالی مشترک میان او و صخره‌ها نخستین گام او برای خلق آثار منحصر به فردش باشد.
«سزان» سال‌های زیادی از زندگی‌اش را وقف نقاشی از سبدهای میوه و دیگر اشیاء طرافش نمود و آن رابطه در زندگی روزانه‌ی او حضور مستمری داشت. به همین دلیل است که «پاز» به سنگ‌ها اجازه‌ی تنفس می‌دهد و پیش از نشان دادن توانایی و مهارت خود در مجسمه‌سازی با آن‌ها سخن می‌گوید. اما قبل از هر چیز باید گفت که او با طبیعت اطرافش زندگی می‌کند و این زندگی، پیمانی ناگسستنی میان او و آثارش پدید آورده است. در بهترین آثارش می‌توان حقیقتی ذاتی را دید و قدرتی را که زاییده‌ی مکان و طبیعت آن اثر است.
اگر آثا او را از زوایای گوناگون بنگریم با هر بار بررسی شکل تازه‌ای را خواهیم دید که این سجّن اصلی ما در مورد سنگ‌هاست. سنگ به مثابه‌ی یک ماد و سمبل. سنگ‌های فرود آمده از آسمان منشأ اصلی حیات را تعریف می‌کردند و شهاب سنگ‌ها مورد پرستش قرار می‌گرفتند و البته سختی آن‌ها به معنای وجود، اتحاد، قدرت و حیات جاویدان بود.

با این که آثار «مانولو پاز» به خاطر خطوط مورب و متقاطع و نورها و سایه‌ها، ظریف و شکننده به نظر می‌رسند، اما کاملاً قابل دفاع و متقاعد کننده‌اند و ظاهر ابتدایی و بدوی آن‌ها حالتی مقدس گونه به آن‌ها می‌بخشد. با این حال ظاهر آثارش دلیل اصلی موفقیت آن‌ها نیست زیرا او است که باید مجسمه را با طبیعت آمیخت و نوعی دورنما خلق کرد به گونه‌ای که مجسمه تبدیل به جزیی از طبیعت اطرافش گردد. به همین دلیل است که بسیاری از آثار او شامل چشم‌اندزهای طبیعی هستن و در عین حال اجزای خاص خود را نیز دارند.
به‌طور خلاصه می‌توان گفت آثار او حاصل شناخت کامل محل قرارگیری آن‌ها و آمیختگی و یکپارچگی‌شان با طبیعت است. در این مورد آثار «پاز» شباهت زیادی به آثار Ruckriem Ulrich دارد. Ruckriem از قطعات بزرگ سنگ‌های معدنی استفاده می‌کرد و سعی داشت آثارش حالتی طبیعی و بدوی داشته و هر یک از قطعات شخصیتی خاص خود داشته باشند. این گونه خلوص و یگانگی که در آثار او وجود دارد در مجسمه‌های «پاز» نیز به چشم می‌خورد و در آثار هردوی آن‌های سنگ‌ها گونه‌ای چشم‌انداز را خلق می‌کنند.
به تمام دلایل گفته شده می‌توان گفت «مانولو پاز» با تمام وجود به حرفه‌ی خود مسلط است. زمانی که او به مدرسه‌ی «هنرها و صنایع سانتیاگو» می‌رفت، مجسمه‌های متعددی خلق می‌کرد که او را در زمره هنرمندان «دادا» قرار می‌دادند. پس از آن در مدرسه‌‌ی Masonry شروع به تدریس کرد و در این زمان بود که «پاز» اطلاعات و تجربیات زیادی در مورد کار خود به دست آورد. آثار گوناگونی خلق کرد که بسیاری از آن‌ها از میان رفته‌اند. آثار متحرک زیادی که از حرکات طبیعت الهام گرفته شده بودند و آثار دیگری که از احاطه و تسلط کامل او بر فضایی خبر می‌دادند که با هنرمندان هم عصرش تقسیم کرده بود.
در آن زمان سفری به نیویورک کرد که تأثیرات زیادی بر دیدگاه‌ها و علایق او به عنوان یک هنرمند بر جای گذاشت. او در این مودر می‌گوید: «هنگامی که از نیویورک بازگشتم از فضا به زمین رسیده بودم. دانستم که زمین بسیار مهم‌تر از فضا است و باید برای آن احترام قائل بود. برای احترام گذاشتن به زمین باید تلاش بسیار کرد و به آن عشق ورزید. من با تمام علاقه‌ام بر روی زمین کار کردم و او هم به خوبی به من پاسخ داد و حالا دوستان خوبی برای یکدیگر شده‌ایم!» شاید نخستین چیزی که هنگام مواجهه با آثار «پاز» به آن برخورد می‌کنیم ارتباط حسی زیادی است که می‌توان با آن‌ها برقرار کرد. شاید این ارتباط به خاطر آمیزش اثر با طبیعت باشد که جریانی سیال و روان به وجود می‌آورد و خود را به مخاطب تحمیل نمی‌کند. این جریان به خودی خود به طور کامل برروی بیننده اثر می‌گذارد و او در می‌یابد که این اشکال ساخته شده توسط «پاز» در طبیعت وجود دارد و تمام بافت‌ها و اشکال موجود توسط یک ذهن تهذیب شده‌ی کنجکاو خلق شده‌اند.
باید گفت روش کار «پاز» تفاوت چندانی با آن‌چه ما (Serendipia سعادت و خوشبختی) می‌نامیم ندارد. یعنی جستجو و یافتن چیزی که نمی‌دانیم چیست، اما هنگامی که آن را کشف می‌کنیم وجودش را کاملاً می‌فهمیم، گویی همیشه با آن آشنا بوده‌ایم. از طرف دیگر اشکالی که به صورت اتفاقی پدید می‌آیند، نتیجه‌ی یک عکس‌العمل به هم پیوسته هستند، به همین دلیل است که او برای کارش زمان زیادی اختصاص می‌دهد و به کوچک‌ترین جزییات توجه می‌کند. «مانولو پاز» محیط خود را می‌شناسد و همیشه با طبیعت زندگی می‌کند.
این ارزش‌گذاری برای معنا و اهمیت دادن به ذات و جوهره‌ی سنگ اصول هنری «مانولو پاز» را مستحکم‌تر نمود و باعث شد او احترام زیادی برای رسم و رسومات گذشته و تاریخ و به‌طور کلی زندگی قایل باشد. با وجود احترام زیادی که برای گذشتگان قایل بود، این باعث نشد که آثارش در برگیرنده‌ی اشکال شناخته‌ی شده‌ی گذشته باشد و دلیل آن شاید این بود که هدف او خلق اثری حسی (Expressive) بوده و نه توصیفی؛ همچون ارتباط دو سویه‌ی او با طبیعت. باید گفت که «مانولو پاز» یکی از معدود مجسمه‌سازان اسپانیایی است که انقلاب هنری دهه‌های 1920 و 1930 در زمینه‌ی موضوعات مفهومی و فیگوراتیو با استفاده از سنگ‌های گرانیت را دنبال کرد. او این انقلاب را در اوایل دهه‌ی 80 به عنوان یک مدل برای بازنگری اشیاء ادامه داد و در عین حال از ذوق و تخیل خود و انعکاس آن‌ها فراسوی فرم‌گرایی استفاده کرد.
درآثار «پاز» تناقض‌های بسیاری را می‌توان مشاهده کرد، آمیزش سنت و مدرنیته، ساختارگرایی و طبیعت. این‌ها مواردی هستند که می‌توانیم در Menhirهای او مشاهده کنیم که مثل پنجره‌هایی برروی چشم‌اندازها تراشیده شده‌اند.
به هر حال همان‌طور که Alberto Ruiz de Samaniego می‌گوید: «آثار پاز» هم می‌توانند مثل یک در باشند و هم مثل یک حصار، هر دوی آن‌ها محدوده‌هایی هستند که فقدان و نبود چیزی را یادآوری می‌کنند و راه‌های دیگری را نشان می‌دهند.»
در دنیای مصنوعی و تکنولوژیکی ما، «مانولو پاز» سنگ‌های خود را به ما تحمیل می‌کند و روش او در این کار شبیه بزرگ‌ترین مجسمه‌ساز دوران ما، کنستاتین برانکوزی است. روشی که اساسش بر این است که اجازه دهد خود متریال آزادانه سخن بگوید.
«مانولو پاز» در سال 1992 به نیویورک بازگشت؛ این‌بار پخته‌تر و کامل‌تر به همراه یک اثر عظیم. او نمایشگاه بزرگ دیگی در فضای «بنیاد هنری خوان میرو» در Palma de Majore ترتیب داد که بار دیگر بهت‌انگیز و شگفت‌آور بود. نام نمایشگاه «جایی که دریا به آن می‌رسد» بود و از رشته‌های صدفی تشکیل شده بود که نشان می‌داد اگر در آب غوطه‌ور شویم چه چیزهایی ممکن است ببینیم و چه حسی در ما برانگیخته می‌شود. گونه‌ای ارتباط با دریا به عنوان یک مجسمه‌ساز. رخنه در فضایی سرشار از حیات، هم‌چون دیگر مجسمه‌های او «Mengirs» و «دومین شام آخر».
اما در ذهن ما «پاز» همواره هنرمندی است با مجسمه‌های سنگی که زمان و گرما و سرما تأثیری برروی آن‌ها ندارد. آثار «پاز» ریشه در خاک دارند و همیشه رابطه‌ی خود را با زمین حفظ می‌کنند، او مجسمه‌هایش را می‌سازد و آن‌ها را رها می‌کند تا در زمین رشد کنند و به کمال برسند.
منبع:
دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس ص 15-14 شماره هشتاد و چهارشنبه


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com