IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
ایگناسیو باسالو

ایگناسیو باسالو Ignacio Basallo

ترجمه: ژیلا مبصر

ضمیر ناخودآگاه
تمام نقطه‌‌نظرهای خاص دنیا به نحوی به دنیای تصاویر مربوط می‌شوند. برای ارزش‌گذاری المان‌های هر هنرمند در نظر گرفتن زمان تأثیرپذیری وی الزامی است. برای شناخت کارهای ایگناسیو باسالو «Ignacio Basallo» و تلاش در ارزش‌گذاری آن به ترتیب دنبال کردن فضا و زمان وی اهمیت دارد.
در میان تمام سنتی هنر، مجسمه‌سازی تنها رشته‌ای است که از عمیق‌ترین تغییرات در طول زمان معاصر رنج می‌برد؛ ولی یکی از مهم‌ترین زمان‌های این تغییرات با حداکثر وضوح در آثار این مجسمه‌ساز اولین دوره‌ای است که وی در آن به آزادترین دید هنری از خویش می‌رسد. دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد مساوی است با دوره سال‌های نقاشی، دوره برتری تصویر، زمانی که در طول آن اوج‌گیری بی‌سابقه سرخوشی و استفاده از رنگ‌های درخشان و روشن را شاهد بودیم.
در طول همان زمان، این مجسمه‌ساز به تغییرات آثار خود ادامه داد. یکی از مهم‌ترین زمان‌های تأثیرگیری دید هنری، در اواخر دهه هشتاد بود دهه‌ای که مجسمه‌ دارای مفهوم جدیدی شد. همان‌طور که «Calvo Serraller» گفت: «در نیمه دوم دهه هشتاد این‌گونه به نظر می‌رسید که هیچ‌چیز جذابی در کشور اسپانیا باقی نمانده مگر مجسمه‌ها.»
در دهه نود، زمان به کمال رسیدن کارهای ایگناسیو باسالو، مجسمه‌سازی با قبول کردن یک‌سری از تغییرات در مجادلات کلامی که در آن تمام تنوع هنرهای تجسمی به یک نقطه می‌رسید، مفهوم اکید خود را از دست داد.
در اواخر قرن20، زمانی که بعضی از مفاهیم استوار و سنتی به دلیل متصل شدن به فکر و ذهن با ارزش‌های جدید مورد سئوال قرار گرفت این هنرمند از این موج جدید فکری که به وی اجازه مشارکت و استفاده از این امکانات نامحدود جدید را می‌داد با کمال میل استقبال کرد. در 27 آوریل 1952، «lanacio-Vazquez» در «Qu rense» متولد شد. از ابتدای زندگی هنری وی از نام «ایگناسیو باسالو» برای معرفی خود استفاده کرد.

او تمام کودکی خود را به همراه خانواده‌اش که در آن سال‌ها هنوز از سختی‌های پس از جنگ رنج می‌بردند سپری کرد. پدرش که در مشاغل متفاوتی به عنوان کارگر، کار کرده بود، سرانجام به درودگری روی آورده که این خود، یکی از دلایل عمده گرایش هنرمند به این رشته بود. خانه‌ای که در بالای کارگاه چوب‌بری واقع شده بود به او اجازه می‌داد تا برای اولین بار با تیرهای چوبی و فلزی، قطعه‌های کوچک چوب و آهن آشنا شود. این آشنایی کودکانه بعدها در زندگی وی به گونه‌ای تأثیرگذار بود که خود بارها گفته است که: «تمام آن اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه من ذخیره شده بود و بعدها خارج شد.»
در خانه، پدرش تنها میزهایی را خریداری می‌کرد که خود قادر به ساخت آن‌ها نبود. محصولات او میز و چهارپایه و در کریسمس نیز اسباب‌بازی‌هایی چون راکد تنیس و قلعه‌های کوچک بومی بود. اما پس از زمان کوتاهی او فهمید که پدرش این اسباب‌بازی‌های عجیب و غریب را نمی‌خریده، بلکه خود می‌ساخته است. وی این اسباب‌بازی‌ها را آن‌چنان دوست می‌داشت که از همان زمان کودکی شروع به ساختن تعدادی از آن‌ها برای خودش و بعدها برای پسرش ویکتور کرد.
در طول سال‌های 1976 ـ 1977 او شروع به ارتقاء و ساخت اسباب‌بازی‌های منحصر به فردی مانند چرخ و فلک‌های کوچک، عروسک‌های بندبازی، فرقان‌های کوچک و غیره در میان کالاهای دیگر کرد، این نمونه‌های کوچک برای اولین بار و تنها یک نوبت در سال 1996 در نمایشگاه «Casada Parra» به نمایش گذاشته شد. در این نمایشگاه آثار و اشیایی به نمایش گذاشته شده بود که هنرمندان در آتلیه‌ها و کارگاه‌های خود به عنوان سمبل‌هایی از یک نوآوری خاص که در طول زمان به فراموشی سپرده اما نگهداری می‌شوند. اکثر این اشیاء با کدهای المان‌شناسی هنرمند بسیار فاصله دارند ولی هنرمندان همچنان از آن‌ها مراقبت و نگهداری می‌کنند. در کاتالوگ آن نمایشگاه در سانتیاگو، باسالو اعتراف کرد که در آن زمان که مادرش 80 ساله بود فکر می‌کرد که پسرش هنوز با کارش مانند بچه‌ها بازی می‌کند.
باسالو تحصیلات خود را تا قبل از ورود به دانشگاه در زادگاهش به پایان رساند و سپس وارد دانشکده «Escuela de Artes y Oficios» شد. او زندگی هنریش را با حداقل علم تئوری و ساخت مدل‌های آزاد شروع کرد.
در سال 1971 وی اولین نمایشگاه خود را در گالری «Ateneo» واقع در «Qurense» برگزار کرد. در همان زمان او با هنرمند مشهور «Bucinos» آشنا شد که کارگاه و وسایلش را در اختیار او قرار داد تا برای اولین بار شروع به کار حرفه‌ای در این رشته کند. در این زمان او شروع به مطالعه برای ورود به دانشگاه هنرهای زیبا که هرگز وارد آن نشد کرد. سپس او به سویل عزیمت نمود و در موزه‌ی «Reproduction» مشغول به کپی کردن مجسمه‌ها شد. بعدها به مادرید رفت و با امکان کار در مدرسه سرامیک «Casade Campo» در پایتخت بود که آشنایی او با دیگر هنرمندان دید هنری وی را وسعت بخشید.
در سال 1974 وارد مدرسه «massana» در بارسلون شد. این دوره از مطالعات باعث به وجود آمدن دید عمومی بسیار باز و فهمی بهتر، از تاریخ و پیشینه و در نهایت تغییرات عمیق‌ی در دید هنری وی گردید. این‌ها دوره‌های سختی بود، برای پرداختن به کاری که به آن علاقه داشت. اما آن‌ا همه تا زمانی که او در حال به اتمام رساندن تحصیلات خود بود طول کشید.
پس از گذراندن دوران تحصیل، او به زادگاه خود بازگشت تا در کنار یک زندگی بدون تلاطم، عمرش را صرف مجسمه‌سازی کند. از آن پس او به ندرت از «Galicia» خارج شد. مگر برای بازدید از نمایشگاه‌های مهم یا موزه‌هایی در ایتالیا و هلند.
در سال 1970 او نسبت به دهه گذشته چندان تغییری نکرده بود. دهه‌ای که دوره شکل‌گیری گروه Volter بود. «Carlos Casares» که یکی از افراد این گروه بود از پایتخت به عنوان شهری عاری از فرهنگ یاد کرد. و این باعث نگرانی گروه ز یادی از مردم درباره هنر، ادبیات و فلسفه بود این باعث می‌شد تا هر کسی بتواند برای خود حفاظی بسازد که در آن احساس امنیت کند.
هنگامی که باسالو شروع به کار کرد از نظر هنری شدیداً تحت تأثیر گروه «Volter» بود. تمام عطش خلاقیت گروه «Volter» با جامعه‌ی انعطاف‌ناپذیر که زمان بسیار زیادی لازم دشات تا با تغییرات مداوم المان‌هایی حسی اخت پیدا کند، هماهنگ شده بود. در آن زمان او برای به دست آوردن شیوه خود در یک فضای محصور شروع به تطابق دادن دانسته‌ها و تجربیاتش نسبت به المان‌های ذهن خود کرد. با این ذهنیت که او باید به ارتقاء کار خود به نسبت جهانی شدن طراحی محیطی که تمام تصورات فرهنگی پیشین را تحت‌تأثیر خود قرار می‌داد بپردازد و این باعث خلق دنیایی قدیمی در عین حال پیشرو و غنی از فرم و ریتم شد.
سال 1980 همزمان با حضور مجسمه‌سازان حرفه‌ای در آتلانتیکا همچون «Xavier Seoane»، شاهد حرکت‌های نوآورانه و مقارن با معرفی باسالو به وزارت فرهنگ بود.
در این سال که او در مادرید در موزه هنرهای معاصر در نمایشگاه «Grand Holders» شرکت کرده بود، یکی از آثارش توسط موزه خریداری و در موزه «National Centro» برای بازدید عموم به نمایش گذارده شد.
نمایشگاه «Grand Holders»، زیر سی سال، به معنای خارج شدن او از محیط درونی خویش و به نمایش گزاردن کارهایش به صورت کشوری برای اولین بار بود. در این‌جا بود که بسیاری از هنرمندان مانند «Victoria Civera»، «Chema cobo»، «Carmen Calvo»، «Juan usle»، «Anton Lama Zares» و غیره در دید هنری اسپانیا شناخته شدند.
حضور هنری او در نمایشگاه مادرید به برگزیده شدن وی توسط منتقد هنری «Castro Arines» برای حضور در نمایشگاه‌هایی مانند:
«Corunna»، «Santander»، «Barcelona»، «Saragossa» و غیره که در آن‌ها جذاب‌ترین پدیده‌های هنری آن دوره به نمایش درمی‌آمد، منجر شد.
همچنین در سال 1984 او برای شرکت در دومین نمایشگاه در L'escultura la corre Tarrega و همچنین در نمایشگاه‌های مهم دیگر فرا خوانده شد.
در آخرین نمایشگاه بود که تعدادی از هنرمندان بین‌المللی مانند «Andy warhol»، ـKounellis»، «Mario Merz»، «Julia Sarmento» و... فضای نمایشگاه را با مهم‌ترین کارهای زمان خود تقسیم کردند.
در آن دوره هر هنر دوستی، از لحاظت خوبی که هنرمند مجسمه‌ساز در آن می‌زیست چه داخلی و چه بین‌المللی، آگاه بود.
باسالو در این زمان دوره جدیدی از کارهای خود را آغاز کرد. دوره‌ای که در آن در کنار درنظر گرفتن فریبندگی قاطع چوب، و حداکثر استفاده از مواد مختلف، ساخته‌ها و مونتاژهای خود را هر چه بیشتر شیک، ساده و با درنظر گرفتن درک متقابل در کارهای خود ساخت. در نمایشگاه پنج مسجمه‌ساز جوان که در سال 1985 در گالری «Buades» در مادرید برگزار شد منتقد مشهور «Calvo Serraler» از این مجسمه‌ساز به عنوان شخصی بسیار معروف و نمایشگاهی سرشار از نام‌های پرآوازه در روزنامه EL Pais نام برد.
نویسنده این مقاله می‌گوید «من شانس زندگی با باسالو را در دوران آماده‌سازی کارهایش در بی‌ینال بین‌المللی «Baiana» داشتم» در این زمان که اوج فعالیت وی بود او به من درباره جستجویش برای یافتن سمبلی از زندگی که بر روی چوب سوخته بود توضیح می‌داد»: «درختان مرده عمومی و بلند و نازک به رنگ خاکستری که در ذهن هنرمند نشانگر بازگشت همیشگی زندگی بود، لانه‌های کوچک و غذا که پرندگان بتوانند آشیانه‌های خود را در آن آماده کنند»
«درختان امید که در اطراف حیاط خانه او در «Casa-de-La-Cultara» قرار دارد، مرا مجبور به فهم این مسئله که ذهنیت خلاق از درون تاریکی، توانایی بازسایز دنیا را دارد کرد. در آن روزها من متوجه شدم که هنرمند سعی در استفاده از زبان روشن‌سازی، زبانی که شاعر «J. Angel Valente» با عنوان زبان پرندگان می‌خواند، کرده است.
بعد از آن باسالو سعی در محو کردن حضور نشانه‌ها در کارهایش نمود ولی نه تا حدی که ارتباط کارش با کارهای گذشته قطع شود.
او در کارگاهش با استفاده از قطعه‌های چوبی، تکه‌های سربی، مفتول، قلع و یا صفحات مس شروع به ساختن مجسمه‌های بزرگ و کوچک کرد. در جستجوی یافتن رابطه کاذب میان بحران یافتن فرم‌های جدید و نیاز به ارتباط با دنیای خارج شد. باسالو نیاز به یافتن راه‌حل سریعی برای آخرین مشغله‌های ذهنیش که دلیل استفاده او از ابعاد کوچک و مجسمه‌هایی که نشأت گرفته از ضربان خاطرات و بعضی احساسات قدیمی است بود.
مجسمه یادبودی به بلندی 10/5 متر که در سر در آخرین نمایشگاه باسالو در Galician در موزه هنرهای معاصر سانتیاگو در ژانویه 2003 قرار گرفته بود، چیزی جز کشیدگی یک خط در هوا نبود. یک خط گرافیکی به سمت بالا و رو به نور و نشانگر فضا.
این مجسمه‌ی نشانگر، مانند بیشتر مجسمه‌های نمایش داده شده و هم ردیف همان‌طور که «Miguel-Fernandez cid» درباره آن می‌گوید «هم‌زمان نشانگر حضور، فکر، شکل فیزیکی و ایده می‌باشد.»
منبع:
Artist Sculpturs. Expressionism-Abstractions/Nova Galicia Edivions
منبع دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس شماره هشتاد و هفت، صص 16 و 17


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com