IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
فلچر بنتون

فلچر بنتون Fletcher Benton

فلچر بنتون Fletcher Benton در سال 1931 در شهر جكسون در منطقه جنوبی اوهایو به دنیا آمد. او در جوانی نقاش موفقی در تابلونویسی بود. وی تحصیلات خود را در دانشگاه میامی در اكسفورد اوهایو به پایان رساند و در سال 1956 به سانسیسكو نقل مكان و كار خود را به عنوان استاد دانشگاه در كالج هنر و صنایع دستی كالیفرنیا آغاز كرد. این نقل مكان به شكلی مشهود در حرفه‌ی آتی‌وی سایه اندخت. به میزانی كه می‌توان بنتون را یك هنرمند ساكن سانفرانسیسكو یا حتا كالیفرنیا دانست. موضوعی است كه بنتون در خصوص آن نقطه نظرهای جالبی دارد: «سانفرانسیسكو، این منطقه ساحلی دور از هیاهو، این آزادی و فرصت را كه خودم باشم برایم فراهم آورد. . . و به عبارتی مرا ساخت. همه‌ی آن چه كه در حال انجام بود و آن همه هنر چشمگیر مرا مجبور نمی‌كرد كه بخشی از آن باشم بلكه مرا به سمت و سویی كه خودم می‌خواستم سوق می‌داد. هرچه بیش‌تر كار می‌كردم بیش‌تر خودم را در می‌یافتم در نتیجه موفق شدم كارهای متعددی را انجام دهم و در نهایت آن‌قدر كار تكمیل شده پیش‌رو داشتم كه بتوانم قضاوت درستی داشته باشم. بله سانفرانسیسكو این فرصت را به من داد. » بنتون معتقد است اگر در جكسون اوهایو باقی می‌ماند و یا حتا اگر به نیویورك می‌رفت نمی‌توانست این فرصت طلایی را تجربه كند.
«شما با یك روح آزاد به نیویورك می‌روید اما خیلی زود در می‌یابید كه نمی‌توانید هیچ تغییری در وضع فعلی ایجاد كنید مگر این كه مثل نیویورك شوید! این چیزی است كه محیط، بازار و منتقدان از شما انتظار دارند كه در یك قالب خاص باشید. شما با یك روحیه‌ی خاص به نیویورك می‌روید ولی در بازگشت، شما به حتم شخص دیگری خواهید بود. » این توصیف بنتون به‌طور مشخص بر ارزش تمركز روی «خود» بودن برای یك رشد نوآورانه در خلق آثار جدید تاكید دارد.

بنتون پس از سفری به اروپا دوباره در سال 1961 به سانفرانسیسكو بازگشت و در یك نمایشگاه انفرادی مجموعه‌ای از پرتره‌ دوستان هنرمندش مانند «دیوید سیمپسون» David Simpson و «ویلیام مور هارس» William Morehouse را در كاخ كالیفرنیا به نمایش گذاشت. پراكندگی كار بنتون در این دوره (كه مورد اشاره برخی منتقدان اروپایی نیز بوده است) از عدم بلوغ هنری وی از یك سو و طبیعت شكل نگرفته صحنه هنری سانفرانسیسكو از سوی دیگر ریشه گرفته.
وی بین هنرمندان كالیفرنیا از «پیتر فولكوس» Peter Voulkos با احترام یاد می‌كند اما چیزی كه بیش از همه نظر بنتون را به خود جلب می‌كند، دست‌یابی به تعادل دینامیك در خلال پایداری هندسی است كه در آثار و نقاشی‌های «مك لاگلین» John McLaughlin به چشم می‌خورد. او بین مجسمه‌سازان پیش از خود، «دیوید اسمیت» David Smith و «جرج ریكی» George Rickey را نام می‌برد كه سابقه دوستی آن‌ها به برگزاری نخستین نمایشگاه بین‌المللی وی پیرامون مجسمه‌سازی سینماتیك در موزه هنر دانشگاه بر كلی بر می‌گردد. آن جا بود كه كار بنتون در كنار پیشروان این نهضت، هنرمندانی چون «ریكی»، «پل بری»، «لن لی»، «تاكیس»، «جین تینگولی» به نمایش گذاشته شد و بنتون كه تا آن زمان تنها در منطقه كالیفرنیا شناخته شده بود، وارد عرصه بین‌المللی شد و مركز توجه هنرمندان قرار گرفت.
سال‌های بعد اهمیت خاصی در حرفه بنتون داشت. دگرگونی‌های بنیادی در حرفه بنتون، پیامد برخی رخدادها شد كه در نگاه اول مانع تلقی می‌شدند. بنتون یك سری نقاشی موتوریزه با اجزای سه‌بعدی انجام داده بود كه حداقل به نظر خودش عالی می‌نمود. این شكل‌ها تصویرهای رقاصانی متحرك بودند. مشكل اینجا بود كه طرح انتخابی متناسب با فرهنگ آن زمان سانفرانسیسكو نبود. به ویژه این كه رقاصان موهای مشكی داشتند كه این به خودی خود از نظر برگزار كنندگان نمایشگاه زننده و نامطبوع بود. بنابراین پس از تنها یك روز نمایش در گالری گامپ، دستور به تعطیلی نمایشگاه داده شد. این ضربه شدیدی برای بنتون بود تا حدی كه تا مدتی كار خود را تعطیل كرد. پس از مدتی تصمیم گرفت یك سری سرگرمی‌های قدیم و جدید خود را با هم بیامیزد؛ نوشتن حروف و علامت‌ها، و هنر حركت مكانیكی، نتیجه این تركیب یك سری كار دیواری متحرك بود كه به تجربه كودكی وی تابلونویسی بر می‌گشت.
كارهای متحرك جدید به لحاظ شایستگی ذاتی به شدت مورد توجه قرار گرفت و اگرچه این كار در اروپا جدید تلقی نمی‌شد اما به خاطر نوآوری و زیبایی خارق‌العاده، بنتون به سرعت در رده‌ بالایی بین هنرمندان فعال در زمینه كارهای متحرك قرار گرفت و در گروه مجسمه‌سازان طبقه‌بندی شد.
در سال 1974 بنتون احساس كرد تا حد ممكن در مسیر سینماتیك حركت كرده است و تصمیم گرفت شهرتش به عنوان یك نقاش را به خطر انداخته و ساخت اشیاء سه‌بعدی را آغاز كند.
در سال 1975 سفارش ساخت یك مجسمه برنزی برای دانشگاه UCLA را دریافت كرد. پس از آن شركت IBM در سال 1977 سفارش دیگری به بنتون داد.
در سال 1978 بنتون كار با برنز به كار با فولاد جوشكاری شده روی آورد و در سال 1979 جایزه‌ای از سوی آكادمی آمریكا و انستیتو هنر جهت آثار برجسته‌اش در مجسمه‌سازی به وی اعطا شد.
در خصوص این تغییر جهت جسورانه از نقاشی به مجسمه‌سازی وی می‌گوید: «نباید این طور به نظر بیاید كه من نشستم و تصمیم گرفتم. این تصمیم به نوعی سحرآمیز برای من گرفته شد. من این عقیده را دارم كه اگر هنرمند وارد كار گاهش شود بدون این كه ذهنیت خاصی داشته باشد، یك نیروی شگفت‌انگیز كه من آن را جادو می‌نامم اثری را خلق خواهد كرد. . . اما این كه من كدام را ترجیح می‌دهم باید گفت نقاشی و مجسمه‌سازی مثل هر دو موضوع دیگری كه بتوان تصور كرد، از نظر ماهیت متفاوت هستند. وقتی نوری وجود نداشته باشد، نقاشی هم وجود ندارد. در حالی كه در مورد مجسمه درست برعكس این صدق می‌كند. حتا اگر نوری نباشد باز می‌توانید لمسش كنید، احساسش كنید. در مجسمه‌سازی شما با ساخت واقعی درگیر هستید ولی نقاشی، غیرواقعی، رویایی و خیالی است. . . هرچند من هنوز خود را یك نقاش می‌دانم و نه یك مجسمه‌ساز. »
بنتون در سال 1981 ساخت كارگاه عظیمش در سانفرانسیسكو را آغاز كرد. كارگاه وی در منطقه صنایع سبك سانفرانسیسكو قرار دارد. یك سالن سرپوشیده 660 مترمربعی به ارتفاع 7 متر كه امكان كاربرد وسایل و تجهیزات لازم (مثل لیفتراك) جهت جابه‌جایی یا نصب قطعات بزرگ مجسمه‌ها را به دست می‌دهد. علاوه بر كارهایش كلكسیون جالبی از مدل جنگنده‌ها و هواپیماهای جنگی، كشتی‌های معروف و قطار برقی كه با چیدمانی جالب كارگاه را تزیین كرده‌اند به چشم می‌خورد.
سال‌های دهه هشتاد، ساخت مجموعه‌های «دایره‌های تاشده»، «الفبای تاشده» و «مربع‌های تاشده» از كاغذ یا مقوا، وی را به خود مشغول ساخت. با انتخاب مصالحی از قبیل برنز، آلومینیوم یا فولاد به تدریج همه آن‌ها ساخته شدند. در مجموعه‌ی دایره‌های تاشده یك سری افكار جدید كه ذهن نویسنده را به خود مشغول داشته نمایان می‌گردد. این تفكر كه هندسه، راهی برای یك شروع تازه است بدون این كه ایده‌های تكراری گذشته به كار گرفته شد. این مجموعه، از دیسك‌های گرد ساده شروع می‌شود و از فضای خالی نیز هم چون یكی از مصالح سود می‌برد سپس دایره را به فرم خم، قطاعی یا تا شده شكل می‌دهد. او شكل‌های دایره و مربع را به عنوان نخستین كارها انتخاب می‌كند. شكل‌های شناخته شده كه بنتون در دورن آن‌ها به دنبال خطوط جدیدی از تعادل دینامیكی می‌گردد. در عین حال كاربرد این شكل‌های آشنا، اعتماد به نفس بیش‌تری به وی می‌دهد. تا این كه در مجموعه‌های بعدی (مثل مجموعه میزان و نامیزان) جسارت بیش‌تری به خرج داده و شكل‌ها را آزادانه‌تر انتخاب می‌كند.
كاربرد شكل‌های هندسی، سزدی و بی‌روحی را به ذهن متبادر می‌سازد، و این در حالی‌ست كه آثار فلچر بنتون Fletcher Benton ریشه در عمق احساسات وی دارد. همان‌طور كه خود عقیده دارد «تاثیرپذیری از عقلانیت فقط اندكی از كار مرا تشكیل می‌دهد بیش‌تر تصمیم‌های من احساسی و الهامی است. »
می‌توان گفت به نوعی یك دوگانگی بین عقل و احساس در كارهای بنتون به چشم می‌خود مسال‌های كه تمدن مدرن نیز با آن دست به گریبان است. بنتون خود نیز معترف است كه یك تضاد بالقوه یا یك عدم توازن بین هدف‌های مورد نظر، و وسیله‌ای كه برای رسیدن به آن هدف‌ها انتخاب كرده است (هندسه)، وجود دارد. » من با هندسه كار می‌كنم و این شاید ساده‌ترین و بی‌احساس‌ترین وسیله ممكن باشد. اما من معتقدم می‌توان این اجسام هندسی را به گونه‌ای با هم ارتباط داده و در كنار هم چید كه یك احساس لطیف را در بیننده القا كند. »
نكته جالب و با اهمیت كار بنتون در این است كه با موفقیت دو قلمرو متخصصین فن و عوام را به هم پیوند می‌زند به نحوی كه آثار او برای غیرمتخصصین، به عنوان مجسمه، قابل درك و پذیرش است و در عین حال با ثبات تمام در محدوده یك مدرنیته روبه تكامل می‌گنجد.
در مورد هدفش از این كار بنتون این‌طور تشریح می‌كند: عبارتی به دنبال یك روح تیره نشده هستم. برای من جالب است كه كودكان به سرعت نسبت به كار من واكنش نشان می‌دهند. آن‌ها جذب رنگ‌ها می‌شوند؛ جذب شكل‌ها و با تعجب از خود می‌پرسند ایا این به واقع حركت می‌كند؟ شاید، شاید آن چه كه من به دنبال رسیدن به آن هستم این احساس پاك و این كودك بی‌آلایش است كه در درون هر فرد زندگی می‌كند. یك حسی كه اجازه می‌دهد شما به كاری كه من انجام داده‌ام نگاه كنید، بدون این كه در نگاه اول هیچ توجیه عقلانی از كار من به ذهن برسد. . . »
در دهه نود بنتون در سری «میزان و نامیزان» با جاذبه بازی كرد و با اشكال مكعب‌های هندسی، دوایر، مثلث‌ها، میله‌ها و حلقه‌ها حجم‌سازی كرد. او به ساخت این مجسمه‌های كوچك و بزرگ كه گاه قطعات اضافه‌ای را نیز برای خروج از هندسه ساده اقلیدسی در خود داشتند، بسیار علاقه‌مند گردید.
مجموعه «آبرنگ فولادی» نیز تاثیری مستقیم از خاطرات دوران كودكی بنتون است. مجموعه‌ای از ماشین‌آلات كشاورزی مستعمل در محله قدیمی بنتون در شهر جكسون كه با رنگ‌آمیزی جالبی تزیین شده بودند. بنتون با هیجان از این منظره دیدنی كه هر روز در مسیر مدرسه از آن عبور می‌كرد، یاد می‌كند. توصیفی كه بنتون از این ماشین‌آلات می‌كند با قطعاتی كه با رنگ‌های متنوعی رنگ‌آمیزی شده بودند، هر گونه تردیدی در مورد انگیزه ساخت مجموعه «آبرنگ فولادی» را برطرف می‌كند. او می‌گوید: «با ساخت این مجموعه من همان احساس خوب، لطیف و بی‌آلایش زمانی را دارم كه در خیابانی در شهر جكسون قدم می‌زدم و به ماشین‌آلات رنگارنگ می‌نگریستم. برای من، به عنوان هنرمند همین كافیست. . . »
در سال 1993 او پیشنهاد ساخت یك مجسمه عظیم در شهر كلن را دریافت كرد. این مجسمه با نام ریاضی گونه «حلقه مثلث آبرنگی»، یك برج خارق‌العاده قرمز رنگ به ارتفاع 20 متر است كه با لطافت و زیبایی خاصی به آسمان اشاره دارد. حین نصب این مجسمه در باربارزاپراتس Barbarossaplatz كلن، بنتون از نمایشگاهی از «مالویچ» Malevich در موزه «لودویگ» Ludwig و مدلی از مجسمه تاتلین در دوسلدورف بازدید كرد كه وی را متقاعد كرد كه او تنها مرید در راه نوگرایی بود. پس از آن «مالویچ» و «كاندینسكی» Kandinsky الگوی كاری وی شدند. كاربرد مربع‌های كج در نقاشی‌های مالویچ، در آثار سه‌بعدی فولادی بنتون حجم می‌یابد. دایره‌ها، نیم‌دایره‌ها، مثلث‌ها، میله‌ها و صفحه‌های شطرنجی در نقاشی‌های اوایل دهه سی «كاندینسكی» در مجموعه‌ای از كارهای بنتون به چشم می‌خورد. وی در مجموعه‌ای به نام كاندینسكی (1995-1997)، كارهای فلزی برجسته، شامل میله‌ها با زوایای خاص، مثلث‌ها و شبكه‌هایی در تركیب‌های متعادل، كه ذهن بیننده را با درك جدیدی از قالب‌های هندسی آشنا می‌كند، گردآورده است. زمانی كه بنتون احساس می‌كند به هدفش در كاری دست یافته است از آن به عنوان «حقیقت ذاتی» یاد می‌كند تعبیری نزدیك به آنچه كاندینسكی «صدای درون» می‌نامد.
در سال 2000 بنتون مجموعه «دونات» (Donut) را آغاز كرد. با اندوختن تجربه‌ای چند دهه‌ای در كاربرد دایره، حال او ذهنیت خارق‌العادهای در این زمینه داشت. تغییر نمای مجسمه‌های وی از زوایای مختلف به حدی چشمگیر است كه بیننده در پرسپكتیوهای مختلف خود را در مقابل مجسمه‌ای جدید احساس می‌كند.
گام بعدی بنتون ابداع نقاشی‌های فولادی بود. طی این دوره میله‌ها، مستطیل‌ها و مربع‌های فلزی آویزان، با قالب‌های فولادی تبدیل شدند. این كارها جهت نصب روی دیوار طراحی شده به نوعی كه سازه به آزادی در فضا شناور می‌شود. «Open Construct T» (2003) نمونه‌ای از این سری نوآورانه است. هنگامی كه آموزشگاه تجاری «هاس»، آخرین ساختمانی كه توسط معمار معروف «چارلز مور» Charles Moore طراحی گردید، ساخته شد یكی از مجسمه‌های بنتون جهت نصب در محوطه انتخاب گردید. مجسمه تركیبی از قطعات مدور، مربع و مستطیلی می‌باشد كه در یك تداخل منظم و دینامیك با هم و با فضای خالی بین قطعاتی كه آرك‌های بزرگ ساختمان را تداعی می‌كند، تركیب متناسبی را تشكیل داده‌اند.
بنتون تعصب خاصی روی ساخت طرح‌هایش توسط خود دارد. و آنچه در مجسمه‌سازی برایش لذت‌بخش است این است كه هنرمند مسوولیت كل آنچه را كه انجام می‌دهد به عهده دارد و این چیزی است كه در زندگی رخ نمی‌دهد. به همین دلیل داشتن این فرصت كه كاری را انجام دهد كه از آغاز تا پایان تحت كنترل باشد، برای وی خارق‌‌العاده است. همین امر موجب گردیده كه اهمیت به رعایت نظم، ترتیب، دقت و نیز یك نوع نیاز كنترل كامل برای بنتون یك مساله اساسی باشد. زمانی كه در مصاحبه‌ای از بنتون سوال شد كه آیا حادثه‌ای حس آرامش و امنیت وی را در كودكی تهدید كرده است كه منجر به این احساس كنترل همه جانبه امور در وی گردیده، وی بلافاصله به تجربه‌ای بسیار شخصی در كودكی اشاره كرد كه حس آرامش كودكی وی را خرد كرده است. این تجربه كه به قطع در هنر بنتون تاثیر به سزایی داشته است این درس را به بنتون داد كه «زمانه، مستبد است و زندگی، بی‌نظم، آشفته و غیرمنصفانه. »
به اعتقاد بسیاری نویسندگان و منتقدان كار جدید بنتون كه در 70 سالگی به آن مشغول می‌باشد باز هم مجموعه‌ای از دوگانگی‌ها: مجسمه ملموس و نقاشی انتزاعی، حجم كم و زیاد، دایره و مربع، احساسات و محدودیت‌ها. . . در كنار هم است.
منبع:
- مقاله پیتر سلز در نشریه بین‌المللی مجسمه‌سازی – ماه ژوئن سال 2004
- كتاب فلچر بنتون نوشته (Edward Lucie Smith) به انضمام مقاله پل كارلستروم


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com