IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت مجسمه سازان خارجی
فرناندز آرمان

فرناندز آرمان (17 نوامبر 1928- 22 اکتبر 2005)

مترجم: محمد فاریابی

آرمان یک هنرمند آمریکایی متولد فرانسه و یک هنرمند تجربی و پرکار بود. مانند خیلیها، او درمورد نظریههای سنتی دربارهی هنر به تحقیق پرداخت. همهی کارهای او خیالی و صنعتی میباشند. آرماند پیر فرناندز در نایس فرانسه متولد شد. آرمان بیشتر به خاطر هنرش معروف بود در حالی که او زمانی یک استاد جودو، ماهیگیر با نیزه و یک گردآورندهی اشیاء عتیقه نیز بود.
به هر صورت او یک آدم خیالباف بود. او به طور خستگیناپذیری روی آثارش کار می-کرد. او همهی شیوهها را به کار میبرد، از جمعآوری گرفته تا طراحی، نقاشی، مجسمه، ریختهگری و حتی چیدمانها و پیشامدها. او از دادا تأثیر پذیرفت و روی هنر مردمی تأثیر گذاشت.
پدر آرمان، آنتونیو فرناندز یک دلال اشیاء عتیقه در نایس بود. او همچنین یک هنرمند آماتور و عکاس و یک نوازندهی ویولونسل بود. آرمان عکاسی و نقاشی رنگ روغن را از پدرش آموخت. در سال 1964، آرمان بعد از دریافت درجهی لیسانس در فلسفه و ریاضیات، در مدرسهی هنر ایکول نشنال واقع در نایس مشغول به تحصیل شد. او همچنین آموزش جودو را در مدرسهی جودوی پلیس در نایس آغاز کرد که در آنجا با ییوس کلین و کلود پاسکال ملاقات کرد. که سه تایی در یک دوره مسابقات ملتهای اروپا ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر پیدا کردند. آرمان در سال 1949 تحصیلاتش را به پایان رساند و سپس در ایکل دو لوور پاریس ثبت نام کرد. که در آنجا روی مطالعهی باستانشناسی و هنر آسیایی متمرکز شد. در 1951، آرمان مربی مدرسهی جودی بوشیدو کای شده و در همین زمان نیز به استخدام ارتش فرانسه در میآید و دورهی خدمتش را در جنگ هندوچین به عنوان یک دستیار پزشک، کامل میکند.

در اوایل توسعهی حرفهاش، معلوم بود که هدف آرمان از جمعآوری مقادیر زیادی از اشیاء مشابه، مانند: تیوبهای رنگ، ساچمهها(توپهای فلزی)، قطعات یدکی اتوموبیل، ادوات موسیقی، قلمموهای نقاشی، طرحهای مهرخورده، این بود که به عنوان بخشی معنادار از هنرش باقی بمانند. در ابتدا بیشتر توجه آرمان به نقاشیهای انتزاعی حاصل از جمعآوری مهرهای پستی بود و تنها زمانی که عکسالعمل مخاطبان را نسبت به مجموعهی جمعآوری شدهاش مشاهده کرد، به قدرت چنین کارهایی کاملاً پی برد.
در 1954، یک نمایشگاه از دادائیست آلمانی، کرت شوایترز الهامبخش آرمان شد تا کار کردن روی مهرها را آغاز کند که اولین تعهد هنرمندانهی عمدهی او بود. در نخستین نمایشگاه انفرادیاش که در گالری هاوت-پاو و در پاریس برگزار شد، آرمان قطعات جمعآوری شدهاش را به نمایش گذاشت. این مهرهای روی کاغذ و پارچه، نمودار یک موفقیت بودند و البته نشاندهندهی یک تغییر مهم در حرفهی این هنرمند جوان.
در 1958 تغییرات مهم دیگری برای آرمان پیش آمد، زمانی که به خاطر یک خطای چاپی در آگهی یک نمایشگاه، او نامش را از آرماند به آرمان تغییر داد. در همین زمان بود که کار آرمان بیشترین سیرتکامل جدیاش را شروع کرد. که این آغاز با دو مفهوم (کانسپت) معروف وی: انباشت و پاوبل . انباشتها مجموعههایی از اشیاء روزمرهی یکسان بودند که در جعبههای پلکسیگلاس یا شیشه قرار داشتند. و پابل مجموعههایی از زبالههای دورریخته شده بودند. او در 1960، در آلمان گالری ایریس کلرت را از زبالهها انباشته کرد و آن را لی پلین (کاملاً پر) نام نهاد که به عنوان نقطهی مقابل نمایشگاهی با عنوان لی واید بود که دو سال قبل در همان گالری و توسط دوستش یوین کلین برگزار شده بود. این کارها آغازی بود برای جلب توجه جامعهی هنر اروپایی.
در اکتبر 1960 به همراه آرمان، یویس کلین، فرانکس دافرین ، ریموند هینس ، مارتیال ریس ، دانیل اسپوری ، ژان تینگلی ، ژاکوس ویلیگل و فیلسوف و منتقد پیر رستنی ، گروه رئالیستهای مدرن را تأسیس کردند که بعدها سیزر ، ممو روتلا ، نیکی دی سینت فال و کریستو به آنها پیوستند، گروهی از هنرمندان جوان که خودشان را به عنوان حاملان نظریه مشترک «منظری نوین برگرفته از واقعیت» معرفی کردند. آنها با بررسی آرمانهای بشردوستانه را در سیمای توسعهی صنعتی، مفهوم هنر و هنرمند را برای یک مصرفکنندهی قرن بیستمی ارزیابی کردند. بعدها هنرمندان آمریکایی هنرمردمی، از طریق بیانات هنری و با ترفیع اشیاء پیش پا افتاده و معمولی به رمزی و محرمانه، به نظام در آغوش گرفتن اشیاء روزمره، ادامه دادند.
در 1961 آرمان برای نخستین بار به ایالات متحده وارد شد، کشوری که میبایست خانهی او باشد. در این دوره، آرمان به دنبال خلق هنر از طریق تخریب بود.
آرمان در 1964 در فیلمی مستند از اندی وارهول با عنوان «شام در دیلیز" حضور یافت. اندی وارهول دو تا از کارهای وارهول را خریداری کرد که آنها را در سافیبیز ، حراجی مجموعهی اندی وارهول در می1988 به فروش گذاشت.
آرمان درست بعد از اولین نمایشگاهش در کوردیر اکسترم ، شیفتهی مناظر نیویورک شد و در آنجا اقامت گزید. در 1973 او یک شهروند آمریکایی شد. آرمان در نیویورک، ابتدا در هتل چلسا و سپس در استودیوهای رسمیاش، جمعآوریهایش را آغاز کرد، که محتوای آنها شامل ابزار، ساعتهای مچی و دیواری، مبلمان، قطعات یدکی اتومبیل، جواهرات، و البته ادوات موسیقی در قطعهای گوناگون. (تصاویر شماره 27، 28 و 29) ادوات موسیقی به ویژه برنجی و زهی، به یک جزء اصلی در کارهای عمدهی آرمان تبدیل شدند. شاید به خاطر علاقهی پدرش به ویولونسل بود که او را مورد تأثیر قرار داده بود، یا علاقهی شخصی خودش به اشکال مغلوب نشدنی ادوات موسیقی بود که وی را به ایجاد کارهای بیشماری با زمینهی موسیقی و در رسانههای گوناگونی مانند مرکب و برنز سوق داد.
همانطور که آثار آرمان در سبک، ترکیب و فرم متنوع هستند، در اندازه نیز متنوع میباشند. کوچکترین مجموعه از قطعات ساعتهای مچی تنها چند سانتیمتر ارتفاع دارد، در حالی که بزرگترین و بلندترین آنها، کارهای شگفتآوری هستند، عموماً کارهایی با مقیاس حماسی هستند. یکی از مهمترین این کارها «پارکینگ همیشگی” (تصاویر شماره 30) میباشد، که در نمایش دائمی در کاخ دی مونسل در جاوی ان جاسِس فرانسه میباشد. ساخت این مجسمه در 1982 به اتمام رسید، که مجموعهای هشت متری از شصت اتومبیل میباشد که بر روی چهل هزار پوند بتن قرار گرفته است. «در آرزوی صلح » (1995) (تصاویر شماره 31) تنها یک کار بلندپروازانه برای صلح بود، که به طور ویژه توسط دولت لبنان، برای یادبود پنجاه سال خدمت سربازی لبنانیها ساخته شد. که در یک از هم پاشیدگی بیروت مقاومت کردند. سی و دو متر بنای یادبود شامل هشتاد و سه تانک و وسائل نقلیه جنگی که آرمان آنها را از ماشینهای جنگی به یک منظر هنری جاودان برای صلح، تبدیل کرده بود.


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com