IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت جشنواره مجسمه های شنی/ جشنواره سوم
[1] ............................................................................................. [یادداشتی بر سومین جشنواره مجسمه‌های شنی]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتی بر سومین جشنواره مجسمه‌های شنی
شهروز نظری

دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره صد و هفت، ص 27
عنوان :
نویسنده:
مترجم:
منبع:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------

جاده چالوس پر از زباله است، جاده فیروزکوه هم همینطور، جاده هراز ریخته و درب و داغان و مستعمل، ساحل خزر پر است از بطری و شیشه شکسته و پلاستیک کهنه، اگر ببر مازندران را چند دهه قبل منقرض کردند حالا هم دارند طبیعت مازندران را منقرض می‌کنند، نجد این سرزمین در حال قهر کردن است، در عوض تهرانیان خوش‌آتیه با تومأنینه دنبال چند متر زمین خوش‌منظره برای تخریب طبیعت می‌گردند و چه خوب آنرا پیدا می‌کنند و بعد با ساخت و ساز ویلا و آپارتمان دمار از روزگارش درمی‌آورند، دست مریزاد. انگار مردم فکر نمی‌کنند یک روز نفت تمام می‌شود و خودمان دستی دستی داریم مرداب، جنگل و دریا و رودخانه‌اش را به عمد به انقراض می‌کشانیم تا مبادا فردا از توریسم امرار معاش کنیم، با همین خیالات است که باید سمپوزیوم شن را با هدف جذب توریست جدی‌تر از امروز دید. اما کدام توریست؟ توریستی که بفهمد دریا و رود جای زباله نیست و هنرمندی که بداند از راه هنرش می‌شود جلوی خشونت با طبیعت را گرفت، شاید بد نباشد هنرمندان مثلاً متعهد این سال‌ها به جای این همه دغدغه‌های فراوان اجتماعی و سیاسی و نمایشگاه امنیت و مقاومت و ... کمی دلشان برای طبیعت وطنشان بسوزد؛ شاید باید بچه‌ همان منطقه بود تا تن به هر ماده‌ای برای فیکس شدن شن را نداد و زیر بار هر مدیومی برای ساخت مجسمه شنی نرفت.
به دعوت رحیم مولائیان چند روز را میهمان او و شاهد سومین سمپوزیوم مجسمه‌های شنی بودم و الحق او و دیگر هنرمندان مازنی حق میزبانی را تام‌ و تمام در حقم ادا کردند، اما فکر می‌کنم این همه محبت نباید سبب شود تا درباره‌ی مجسمه‌های شنی به مجامله بیفتیم.
برگزاری فستیوال‌ها، جشنواره‌های هنری و از جمله همین سمپوزیوم مجسمه شنی عموماً رفتاری اجتماعی برای آشنایی و قرابت مردم حتی در قالبی تفننی با هنر است، هر چند شکل صحیح مدیریت و اجرای فرهنگی همین دلمشغولی‌ها هم در شکل بسیار جدی و حرفه‌ای در جهت جلب مخاطب، امکان جذب سرمایه‌های وسیع توریستی را فراهم می‌آورد. برای مثال دیدن پس‌زمینه‌اقتصادی و اجتماعی تلاش‌های فرهنگی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در سال‌های اخیر شاید الگوی خوبی برای امکان‌سنجی این‌گونه حرکت‌ها باشد، غرض از اطاله کلام این که پیش از هر چیز فراموش نکنیم برخلاف تصور حاکم بر فضای فرهنگی سمپوزیوم‌ها در ایران و توجه به مسئله عمر کوتاه مجسمه‌های شنی و محدودیت‌های اجرائی با شن این دست ساخته‌های سرگرم کننده و ناپایدار در هیچ شکلی در حوزه مجسمه‌سازی به معنای زیبایی‌شناسانه‌اش قرار نمی‌گیرند.
هر چند بد نیست در سال‌های بعد بهتصادف، هپنینگ و اشتراک مساعی مخاطب در خلق اثری شنی نیز اندیشید و از این منظر به تولید آثاری با مشارکت و هم‌اندیشی مخاطب نیز دست زد، از این جنس نگاه حداقل نمونه‌ایی در این سمپوزیوم وجود نداشت یا حداقل من ندیدم.
به نظر می‌رسد توجه به توسعه عوامل توریستی، جذب مخاطب و التفات به نوعی فانتزی برای هدفی بالاتر به نام بالا بردن سطح شناخت عمومی مردم به شدت احساس می‌شود؛ نقل قول از حمید سوری یکی از داوران این دوره که درباره سمپوزیوم شنی می‌گفت: «این جور ماجراها بازی است اما بازی را هم باید جدی گرفت»
خوشبختانه موقعیت جغرافیایی محل برگزاری در شهرهای بابلسر و ساری و نیز هم زمانی این اتفاق با پرجنب‌وجوش‌ترین فصل توریسم باعث شده است این سمپوزیوم کم‌کم جای خود را به عنوان یک پدیده در جلب توریست در میان مردم (حداقل برای مردم محلی) باز کند. نکته دیگر این که به دلایل بسیاری (که البته ریشه‌هایش را نمی‌دانم) میان اتمسفرهای فرهنگی شهرهایی مثل بابل و ساری و... اختلافات عمیق یوجود دارد که بنده از معاشرت ‌های کوتاهم در این چند وقت با هنرمندان این شهرها از آن مطلع شده‌ام!! و شاید و امیدوارم این سمپوزیوم امکانات یک وفاق فرهنگی حداقل در سطح استان را در میان این هنرمندان به وجود آورد.
وزارت ارشاد استان مازندران می‌تواند با اختصاصی بودجه‌هایی در خصوص برگزاری چنین هم‌اندیشی‌هایی امکان تعامل و گفتگو و حتی در شکل کنترل شده‌اش «رقابت» میان این شهرها را بهانه‌ای برای ارتقاء سطح فرهنگی این شهرستان‌ها قرار دهد اما متأسفانه سمپوزیوم شنی مطابق با ارقامی که از برگزارکنندگان شنیده‌ام با کمترین بودجه‌های ممکن که گاهی حتی غیرقابل اجرا به نظر می‌رسند برقرار می‌شود. (بودجه‌ای معادل قیمت یک اتومبیل وطنی و این مبلغ جهت ساخت 40 مجسمه شنی!!) حداقل گمان می‌کنم اگر سمپوزیوم مجسمه شنی را آن‌قدر که از جهت زیبایی‌شناسانه جدی می‌گیرند به عنوان یک شاخصی جذب توریست مورد پژوهشی قرار دهند و به مسائلی مثل اولویت فانتزی در مجسمه‌های شنی بپردازند، آن وقت خیلی از مسائل حاشیه‌ای این جور مسابقات و رقابت‌های در ظاهر روشنفکرانه حل می‌شود.
نکته بعدی این که بالا بردن سطح سمپوزیوم‌های شنی جز از راه تمرین، آموزش و کارگاه‌های تخصصی برای هنرمندان استان‌های ساحلی مقدور نیست، این در حالی است که برخی معتقدند که با حضور هنرممندان سرشناس تهرانی می‌شود این امکان رشد را فراهم کرد! غافل از این که هنرمند پایتخت‌نشینی که هنوز با متریال، کاربرد و کارکرد شن ساحلی آشنا نیست چگونه می‌تواند قابلیت‌های اجرائی مجسمه برنزی و چوبی و... را با شن ناپایدار تطبیق دهد!؟ این در حالی است که دانش‌ اجرایی بعضی از جوانان ساحل‌نشین و شناختشان از شن و حجم‌سازی با آن به شدت در محیط اجرایی به چشم می‌آمد، آن‌چه در اجرا دیدم این بود که هنرمندان بومی یا حداقل آشنا با شن ساحلی در اجرا، خاطر جمعی و قابلیت‌های بسیارتری نسبت به برخی از هنرمندان مدعو نشان می‌دادند.
آن‌چه مسلم است تداوم و اجرای هر ساله این سمپوزیوم بیش از هر چیز به یک ساختار و ساختمان اداری مستحکم نیازمند است، دبیرخانه‌ای که با ارائه اساسنامه و ترسیم اهداف بلند و کوتاه مدت امکان جب مخاطب بسیار‌تر و برگزاری منسجم‌تری را فراهم آورد، خیلی بعید اما امید که مجسمه‌های شنی مازندران راهی باشد برای معرفی مجسمه‌ساز و نقاش بومی استان مازندران به جریان تجسمی کشور، امکانی که به دلیل فقدان حمایت‌های خصوصی از هنرمند و هنر صرفاً با جذب سرمایه‌های فرهنگی دولت به استان‌ها امکان‌پذیر است. مدیران فرهنگی کشور باید فرهنگ ملی را فراتر از محدوده‌های تهران نیز ببیند، تا شاید تبختر مرکز محور هنرمند تهران‌نشین روزی روزگاری از سکه بیفتد.
هرچند شرط میهمان حق‌شناس بودن نیست اما سعی می‌کنم نمک‌ نان مازندرانی‌ها چشمم را کم‌سو نکند پس می‌نویسم که با وجود تعدد فارغ‌التحصیلان هنری در سال‌های اخیر از این استان و حور مراکز آموزشی خصوصی هنر و وجود بسیاری از زیر ساخت‌های توسعه فرهنگی مثل گالری‌ها و بعضی تشکل‌ها و معدودی دانشکده‌ هنر این استان هنوز از نظر کیفیت چندان با شرایط دیگر استان‌های محروم کشور تفاوتی ندارد!
(هرچند از لحاظ کمیت حتماً قابل توجه است) شاید آسیب مهم این فضا حضور مرادهای خیالی در کسوت استاد برای مریدان جوانی است که امکان رشدشان در بستر فرهنگ ایزوله شده فراهم نمی‌شود، مریدانی که حتی در سنین بالا و در شهری دیگر هنوز سایه معنوی استاد را بر سرشان سنگین می‌بینند و به دنبال استاد فکری و چراغ هنر در دستان دیگری می‌گردند. این حاکمان هنری جز یک راه سیاق دیگری نیاموزانده‌اند و همین تک مسیر بودن است که اسیب هنر مازندران به حساب می‌آید هر چند وقتی با فراغ خاطر به این سال‌ها فکر می‌کنم به این سئوال برمی‌خورم که هنر کُندِ بومی بی‌تکلف و ساده‌دل بهتر است یا تبخیر توخالی و جعلی هنر پایتخت‌نشین!؟

 [1]


فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com