IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت گزارش
گزارشي از نكوداشت يونس فياض ثانوي
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران (ایسنا)
چهارشنبه / 13 مرداد 89
عنوان :
منبع:
تاریخ:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------

محمد ابراهيم‌ جعفري گفت:«يونس فياض» به كارگاه حجم‌سازي و كلاس‌هاي عملي عشق مي‌ورزيد و به خوبي از رمز و راز خاك حرف مي‌زد. انگار گِل او را از خاك معلمي ساخته‌ بودند.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،سيزدهمين نشست پژوهشي گالري «برگ» به نكوداشت زنده‌ياد يونس فياض ثانوي ،هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز اختصاص داشت.
در اين مراسم كه شامگاه گذشته ـ دوازدهم مردادماه ـ در گالري «برگ» برگزار شد، محمدابراهيم جعفري،هنرمند نقاش و از دوستان فياض عنوان كرد: فياض در آتليه كوچكش فضايي پيدا كرده بود تا بتواند دو سه ساعتي در كنار بچه‌ها كار كند. صميميتي در او وجود داشت كه همه آنهايي كه در اين مراسم حاضر هستند، مي‌شناسند و مدام ياد او مي‌افتند.
او سپس با مرور دوباره متني كه چند وقت پيش در يكي از نشريات و به ياد فياض نوشته بود گفت: حجم‌هاي فياض مدور بودند،به گونه‌اي كه انگار خودش دور مجسمه‌هايش مي‌گشت و بعدها شاگردانش هم حال و هوايي مشابه پيدا كرده بودند، به طوريكه دركنار هم اين طواف همگاني را دسته جمعي كردند.
وي گفت:«فياض» وقتي از جرياني دل آزرده مي‌شد حرفهايش ديدني و شنيدني بود. از آدمهاي بي‌معرفت تنفر داشت و مي‌گفت اين قدر نسخه خلاقيت نپيچيد، خلاقيت در كار رشد مي‌كند. او مهربان بود و تحمل بي‌مهري را نداشت و هميشه مي‌گفت ترجيح مي‌دهم حرفهايم را براي آنهايي بزنم كه آنرا مي‌فهمند.
ابراهيم جعفري تصريح كرد: به‌ياد ندارم در 30 سال آشنايي‌ام با او در برابر جمعي سخن گفته باشد يا با علاقه و رغبت در كلاسهاي تئوري حاضر شود به جاي آن، اما به كارگاه حجم‌سازي و كلاس‌هاي عملي عشق مي‌ورزيد و به خوبي از رمز و راز خاك حرف مي‌زد، انگار گِل او را از خاك معلمي ساخته‌ بودند.
جعفري گفت:فياض كمتر نوشته‌اي بر كارهاي خود و يا ديگران داشت اما يكي از كارهاي دلچسب و فراموش نشدني‌اش حرف‌زدن از آدمهايي بود كه از آنها بسيار آموخته بود و بررويش تاثير گذاشته بودند. يكي از آنها كه مثل خود فياض گمنام ماند،«حسين كاظمي» بود كه بارها درباره‌اش سخن گفت.
اين هنرمند نقاش در پايان خاطرنشان كرد: فياض در دوره خود اين شانس را داشت كه هم درزمان تدريس و هم تحصيل در فضايي حضور پيدا كند كه ما امروز خواب آن‌را مي‌بينيم. كارگاهي داشت كه از صبح تا شب با فراغ بال در آن كار مي‌كرد و هميشه درِ آتليه‌ها براي او و دانشجويانش باز بود.
كورش گلناري ،مدير گروه مجسمه‌سازي دانشگاه هنر نيز در بخش ديگري از اين مراسم به آشنايي خود با يونس فياض اشاره كرد و افزود: امروزه به نوعي هنرمندان و پيشينيان خود را كه صاحب انديشه هستند از زبان و گفتار منتقدان و نويسندگان خارجي شناسايي مي‌كنيم.اين داستان امروزه شدت بيشتري هم پيدا كرده است و ما همچنان هنرمندان و آثارشان را نمي‌بينيم و اين اتفاق شرايط و انگيزه را براي هنرمندان و بزرگان اين سرزمين كمرنگ مي‌كند.از اين رو برگزاري چنين جلساتي در كنار پرونده‌سازي و به جاي گذاشتن اطلاعات براي نسل‌هاي بعد كار قابل ستايشي است.
او سپس به جايگاه هنري يونس فياض درعصر خود پرداخت و ادامه داد: نقش افرادي همچون فياض در شرايط بحراني و متلاطم دهه‌هاي 50 و 60 از چند جهت اهميت دارد.نقش او درروند آموزشي ايران قبال تامل است. به طوري كه فياض بعد از آنكه رشته مجسمه سازي در دانشگاه هنر تعطيل شد،او همچنان دو واحد حجم سازي را تدريس كرد و تنها استاد مجسمه سازي دانشگاه هنر بود كه با همين واحد حجم سازي فضاي متفاوتي براي دانشجويان آن زمان فراهم كرد و با شور و شعف به بسترسازي براي تربيت دانشجويان پرداخت.
اين هنرمند مجسمه‌ساز اضافه كرد: فياض با اين كلاس دو واحدي علاقه‌منداني را تربيت كرد كه پس از گذراندن اين واحدها با شيفتگي هنر مجسمه سازي را دنبال كردند و امروز از هنرمندان اين حوزه محسوب مي‌شوند.
گلناري علاقه و جديت فياض در تكنيك سفال را از ديگر ويژگي‌هاي منحصر به فرد اين هنرمند برشمرد و افزود: او با پايداري و وفاداري به مواد، با جديت هنر مجسمه سازي با سفال را دنبال كرد. چه بسا كه امروزه تلقي ما از مواد تغييراتي كرده باشد اما در آن دوره نقش فياض در سفال معاصر و دگرگون‌ كردن سفالگران معاصر به سمت نگاه زيبايي شناسانه حائز اهميت بود. تحولي را كه فياض در نگاه سفالگران معاصر به جاي گذاشت بعدها مي‌توان در نمايشگاه‌هاي مجسمه‌سازي مشاهده كرد.
او همچنين به روند مجسمه سازي مدرنيستي در كارهاي فياض پرداخت و افزود: فياض از يكسو با كار آموزش و از سوي ديگر به عنوان هنرمند مقام خود را در هر دو حوزه حفظ كرد و به شكلي قدرتمندانه رو به جلو قدم برداشت.او در يك دوره زماني تصميم مي‌گيرد كه نگاه خود را به سمت مجسمه‌سازي بازنمايانه تغيير دهد. در حالي كه او نسبت به اين بازنمايي تعصب داشت اين روند را در كار خود اولويت داد.
گلناري بيان داشت: فياض با يك رويكرد تازه به بازخواني مضامين بومي، هنر هند، آفريقا و همچنين آميزه‌هاي مدرنيستي در آثارش پرداخت و اين رويكرد را در كارهاي تازه خود شروع كرد و معتقد بود كه اين رويكرد مدرنيستي بايد براساس يك نگرش محكم دنبال شود.
به گفته او؛ علاقمندي به طراحي در نگاه فياض به شكلي جدي ديده مي‌شود و دقتي كه در طراحي فضاهاي معاصر مجسمه سازي داشت در تمامي لايه‌هاي پنهان و اتودهاي كارهايش آشكار است.
او تاكيد كرد: دهه 60 كه اوج فعاليت فياض است براي مقايسه با شرايط امروز كاملا متفاوت است. نابساماني‌ها در آن دوره به حدي بود كه ارتباطات بين‌المللي قطع شده و منابع رشته مجسمه سازي به پنج كتاب هم نمي‌رسيد. به همين دليل هم نمي‌توان كار فياض در اواسط دهه 60 را با امروز مقايسه كرد.
گلناري گفت: در نيمه دهه 60 او شروع به تحول و شكوفايي كرد كه نتيجه تعمق و مطالعه در مضامين بومي بود و به شكلي جدي نگاه به مجسمه سازي كوبيستي دركارش آغاز شد و به همگون سازي مشابهت سازي اشكال و تاثيرگرفتن از طبيعت و هنر ايران پرداخت و سعي كرد اين همگون سازي را در آثارش شكل دهد. به طوري كه هر عنصر با تولد و زايش خود عناصر بعدي را متبلور مي‌كرد.
وي خاطرنشان كرد: اين عناصر در مجسمه‌هاي فياض در يك حركت ريتميك و سيال شروع به رشد كرد و ارگانيسم پيچيده‌اي داشت كه گاه به شكل نقش برجسته و گاه در فضايي پرتراكم در نقش برجسته‌هاي سفالي و يا فضاي محدودتر در نقش‌برجسته‌هاي مسي نمايان مي‌شد و دوره طلايي فياض همين نيمه دهه 60 تا اواخر عمرش بود.
اين مدرس دانشگاه، دفورمه شدن را كه از طبيعت استخراج شده از ديگر ويژگيهاي آثار فياض معرفي كرد و ادامه داد: فياض اشكال حيواني را با پالودگي از طبيعت به نمايش مي‌گذارد و از اين جهت مجموعه آثار او را مي‌توان در پنج دسته طراحي مجسمه‌ها، نقاشي، آثار منتزع از طبيعت ، آثار در هم تنيده و نقوش برجسته سفالي و مسي طبقه‌بندي كرد.
گلناري همچنين درباره مهمترين مجموعه كاري فياض توضيح داد: آثار در هم تنيده مهمترين بخش از مجموعه كارهايش بود كه به گفته خودش به دنبال يك زبان شخصي و متفاوت در آنها مي‌گشت و از طراحي‌هاي بسيار پيچيده او آشكار مي‌شد كه با اجراي سخت و از طريق متريال گل نمايان مي‌گشت. اين مجموعه در هم تنيده سيال و فشرده كار بسيار سختي است كه از يك توان و حوصله جدي برخوردار است.
مدير گروه مجسمه دانشگاه هنر در پايان سخنان خود گفت: هماهنگ‌سازي آموزش و پيشبرد كار هنري يكي ديگر از موارد مورد توجه در مورد فياض است. در هنر مجسمه سازي سه شخصيت برجسته وجود دارند كه در طول اين سالها به شكلي جدي در فضاي آموزشي تاثيرگذار بودند. پرويز تناولي، ويكتور دارش و يونس فياض ثانوي سه استادي بودند كه در تمام اين سالها به شكل متفاوت تاثير خود در هنر مجسمه سازي را ثابت كردند.
سيد مجتبي موسوي هم در بخش كوتاهي گفت:امروز بزرگداشت هنرمند مجسمه‌ساز و نقاشي است كه در دوره خود كمتر فرصت شناخته شدن پيدا كرد و شايد حقش بود كه بيشتر از اينها معرفي مي‌شد.البته بخشي از اين اتفاق ناشي از روحيه و شخصيت فياض بود كه خيلي اهل خودنمايي و شهرت‌طلبي نبود و بيشتر از هر چيز معلم دلسوز و توانايي بود كه شاگردانش هنوز هم در عرصه مجسمه‌سازي حضور دارند و كار مي‌كنند.



فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com