IranSculpture.ir
تحقیقی - خبری - پژوهشی جامع ترین سایت تخصصی هنر مجسمه سازی ایران
بازگشت خبر
با حضور محسن وزيري‌مقدم ، نكوداشت اصغر محمدي در گالري «برگ» برگزار شد.
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
شنبه / 8 آبان 89
عنوان :
منبع:
تاریخ:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------

محسن وزيري‌مقدم در مراسم نكوداشت زنده‌ياد «اصغر محمدي» عنوان كرد: محمدي در ميان شاگردانم با وسواس و علاقه بسيار به دنبال يادگيري بود. طراحي‌هاييش بسيار خوب بود، اما به او گفتم كه دقت در اجراي طراحي‌ها ،چيزي نيست كه تو بايد ياد بگيري.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، محسن وزيري‌مقدم ـ هنرمند نقاش ـ در شانزدهمين برنامه پژوهشي نگارخانه «برگ» به نكوداشت زنده‌ياد اصغر محمدي(مدرس هنر و رئيس سابق هنرستان هنرهاي زيباي پسران) اختصاص داشت، روز گذشته ـ 4 آبان ماه ـ گفت: امروز نبايد در ايران مي‌بودم، كاري در ايران نداشتم. اما نمي‌دانم چه نيرويي در طبيعت بود كه من را به سمت ايران كشاند.امروز با الهام از امواج كيهاني وكائنات در ايران و در اين مراسم حضور دارم.
او كه اين روزها مقيم ايتالياست و براي اين نكوداشت در گالري برگ حاضر شده است،ادامه داد: حضور من در اين مراسم كاملا اتفاقي بود. بعد از آن كه در يك نمايشگاه نقاشي از من خواسته شد تا در اين مراسم حضور پيدا كنم، تازه به دليل اين همه دلشوره و كششي كه من را به سمت ايران كشانده بود پي بردم.
اين هنرمند با مرور خاطرات آن دوران يادآور شد: سال 42 بعد از 9 سال تحصيل در ايتاليا به ايران آمدم و در هنرستان هنرهاي زيباي پسران مشغول تدريس شدم و توانستم تحولاتي را در آن جا ايجاد كنم. آن زمان وقتي از من دعوت شد كه در هنرستان تدريس كنم متوجه شدم كه هنرجويان به شيوه‌اي نقاشي مي‌كنند كه من 30 سال پيش از آن، گرفتار آن بودم و نمي‌دانستم پرواز در هنر يعني چه؟
وزيري مقدم تصريح كرد: نقاشي فقط به تصوير كشيدن واقعيات عيني نيست ،اما هنرجويان همچنان سبك كمال‌الملكي را ادامه و طبيعت بي‌جان و چهره‌ها را با دقت انجام مي‌دادند، اما در آن زمان به همه آن‌ها گفتم آن چه شما مي‌كشيد نقاشي نيست. نقاشي چيزي است كه بايد از درون خود شما تراوش كند و آنچه را كه ديدني نيست ديدني كند. از آن‌ها خواستم اگر به دنبال نقاشي هستند، همراه من بيايند تا به آن‌ها بگويم نقاشي چيست.
اين هنرمند نقاش عنوان كرد: چند سال در اروپا مطالعه و تحقيق و تجربه كرده و امكانات خوبي يافته بودم. كار شني من هم به عنوان يك پديده تازه جايزه گرفته بود، اما با وجود اين دوباره به ايران بازگشتم تا ايرانم را ببينم و بتوانم آموخته‌هايم را در اختيار جوانان قرار دهم، تا شايد مكتبي هنري راه‌اندازي شود.
او گفت: در كلاس‌هايم درباره فرم، شكل، فضا، طبيعت و دگرديسي آن حرف‌ها زدم. بايد به شاگردانم مي‌فهماندم كه هنرمندان گذشته چگونه به انتزاع رسيدند و طبيعت را هضم كردند تا به طبيعت ديگري از درون خود برسند و به اين ترتيب در اين كلاس‌ها من انديشه شاگردان را وسعت دادم تا اولين قدم‌ها در پيدايش هنر نو در كشور آغاز شد و اين شاگردان كه اصغر محمدي، محمدابراهيم جعفري،غلامحسين نامي و ... از آن جمله بودند با علاقه‌ شروع به كار و تمرين بسيار كردند.
او سپس به اصغر محمدي اشاره كرد و افزود: محمدي در اين ميان با وسواس و علاقه بسيار به دنبال يادگيري بود. طراحي‌هايي كه او انجام داده بود، بسيار خوب بود اما به او گفتم كه دقت در اجراي طراحي‌ها چيزي نيست كه تو بايد ياد بگيري. در ادامه تعليماتم تصميم گرفتم هنرجويان را به سفر دور ايران ببرم. با محمدابراهيم جعفري، غلامحسين نامي، اصغر محمدي و همسرم راهي شهرهاي مختلف ايران از جمله اصفهان و شيراز شديم و هر آن چه از معماري و هنر در اين شهرها بود به آن‌ها نشان دادم و گفتم اين هنر است هنري كه هنرمندان آن نه دانشگاه ديده بودند و نه چهره ماندگار بودند، اما شاهكار هنري خلق كرده‌اند. به آن‌ها آموختم كه چگونه نگاه كنند تا راهشان را پيدا كنند، نه اين كه چگونه خلق كنند.
اين هنرمند مدرنيست ايراني تاكيد كرد: من عاشقانه به آن‌ها درس ‌دادم و دوست داشتم آموخته‌هايم را در اختيار آن‌ها بگذارم. در ادامه سفر در ملاير و بروجرد به قبرستان رفتيم و نقش برجسته‌هاي روي سنگ قبرها را نشانشان دادم كه افراد گمنامي آن‌ها را كار كرده بودند. از آن‌ها كپي برداري كرديم و بعدها در كتاب شيوه طراحي خودم آن‌ها را چاپ كردم. اين دو طرح كه يكي الاغ سوار و ديگري يك پرنده بود به اندازه‌اي قدرت‌مند طراحي شده بود كه معتقدم حتي از كار پيكاسو هم قوي‌تر است.
او در ادامه بيان كرد: باغي به وسعت دو سه هزار متر داشتم . زماني كه از همسرم جدا شده بودم و بسيار ناراحت بودم در همين باغ مجسمه‌سازي مي‌كردم. محمدي تنها كسي بود كه مرتب به من سر مي‌زد و با اشتياق به كارهايم نگاه مي‌كرد. از او پرسيدم كه دوست داري اين جا كار كني؟ با علاقه‌مندي پاسخ مثبت داد و به اين ترتيب او به مدت سه سال در كنار من زندگي و آثار هنري خلق كرد. در مدت اين سه سال درباره نقاشان دنيا و همه آن چه آموخته بودم برايش حرف زدم. من نياز به شنونده داشتم و او هم با علاقه‌مندي گوش مي‌سپرد و همه را با صداقت مي‌گرفت و با درستكاري به شاگردان خود منتقل مي‌كرد.
او با بررسي مجموعه آثار محمدي عنوان كرد: روزي مجسمه‌هايي شبيه به انسان از چوب‌هاي بريده شده آورده بود كه نيمي از آن‌ها سوخته بودند .گفت نظرتان چيست؟ من معلم بداخلاقي بودم و گفتم اينها چيست؟ گفت: آدم‌هاي سوخته. گفتم مگر تو روزنامه‌نگاري كه در آثارت ادبيات به كار مي‌بري؟ تو هنرمندي و بايد هنرت و آن چه را مي‌خواهي نشان دهي ، نه اين كه نياز به زيرنويس داشته باشد. او زود پذيرفت و ديگر از آن مجسمه‌ها نساخت.
وزيري مقدم تصريح كرد: در دوره ديگري كه به اروپا آمدم و دوباره بازگشتم از نمايشگاه آثار او ديدن كردم.آثارش را نشانم داد. با خرده شيشه كارهايي روي تابلو انجام داده بود. گفتم اين كار شبيه كارهاي شني من است. من شن پاشيده‌ام . تو اگر خاك اره، خرده شيشه يا هرچيزديگري جايگزي كني باز هم خودت نيستي. كپي برداري از كار من است. تو نبايد ردپاي آثار كسي در آثارت ديده شود. باز هم پذيرفت و ديگر اين آثارش را ادامه نداد.
اين هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز اضافه كرد: محمدي در زماني كه در ايران تنها بودم و كسي را نداشتم از من در زمان بيماري پرستاري كرد و سه سال دركنار او زندگي شيريني داشتم. در سفر به اروپا آن‌ها را به همه موزه‌ها و گالري‌هاي معتبر آن بردم و در يكي از كتابخانه‌هاي لندن بود كه كتابي از پل كله ديدم كه نوشته بود: هنر فقط در هنر نقاشي نيست هنر هنر زندگي كردن است، آن را براي محمدي ترجمه كردم كه خيلي لذت برد.
او ادامه داد: آخرين بار كه او را ديدم تصميم گرفته بودم براي زندگي به ايتاليا بروم. آمده بود تا با هم خداحافظي كنيم، خيلي ناراحت بود، بعد از آن شب عيد سال 63 بود كه به من خبر دادند محمدي از دنيا رفت. از شدت غم به زانو افتادم و اشك ريختم. او معلمي خوب و بسيار علاقه‌مند به هنر بود. زنده‌باد هنر و زنده‌باد تمام هنرمنداني كه با درستكاري هنوز كار مي‌كنند.
سپس بخشي از اپراي توسكانوي به ياد دوران قديم كه همراه با محمدي اين موسيقي را گوش مي‌داد، پخش شد.
محمد ابراهيم جعفري ـ هنرمند نقاش ـ نيز در اين مراسم بخشي از نوشته‌ رويين پاكباز در كتاب دايرةالمعارف درباره اصغر محمدي را خواند و گفت :«اصغر محمدي، مدرس هنر، نقاش و پيكره‌ساز 1363-1317 هنرمندي نوجو و كمال‌گرا كه تا استحكام انديشه و استقلال سبك پيش رفت و مجالي براي رشد نيافت. او از تعليمات محسن وزيري‌مقدم تأثير پذيرفت و در زمينه آموزش كودكان فعاليت خود را آغاز كرد و بعد به هنر مجسمه‌سازي روي آورد. باري براي سياحت با محسن وزيري‌مقدم به ايتاليا رفت و در بازگشت به ايران سرپرستي هنرستان هنرهاي زيبا پسران را پذيرفت و پس از يك سال دوباره عازم سفر مطالعاتي به فرانسه شد و سپس تا پايان عمر در ايران فعاليت خود را در زمينه آموزش هنر، نقاشي و مجسمه‌سازي ادامه داد».
اين هنرمند نقاش و دوست زنده ياد اصغري با خوانش ادامه اين متن اضافه كرد: اصغر محمدي نه تنها پايه محكمي در نقاشي آكادميك داشت بلكه با درك عميق به شيوه‌هاي نو روي آورد و در مقام نقاش نوپرداز و جست‌وجوگر توانست به نتايجي دست يابد اما مجسمه‌سازي عرصه وسيع‌تري براي او بود و راه تقرب به روي گنجينه هنر ايران را به روي او گشود.
جعفري سپس به مجموعه آثار محمدي پرداخت و افزود: از جمله آثار او مي‌توان به جانورهاي نمادين، ‌مجموعه دگرديسي انسان و حيوان و آثار چوبي برگرفته از تمدن املش و لرستان اشاره كرد. او در سال‌هاي بعد از انقلاب درسي را با عنوان «شناخت حجم و فضا» تدريس كرد كه تا چند هفته پيش از درگذشتش همچنان ادامه داشت. اين نقاش و شاعر با اظهار تاسف از شناخته نشدن محمدي در اين سال‌ها گفت: به زعم بنده همه حق داشتند او را ابتدا مدرس هنر و بعد نقاش و پيكره‌ساز بدانند، زيرا در اين سال‌ها آن‌قدر گمنام ماند كه ديگر كسي او را نمي‌شناخت. او بيشتر سال‌هاي زندگي‌اش را صرف خلق آثار نقاشي و مجسمه‌سازي كرد و حتي اولين كتابي كه درباره هنر كودكان نوشته شد با ايده اوليه او و از ميان جزوه‌هايش شكل گرفت.
جعفري اظهار كرد: محمدي به موقعيت اجتماعي خود اهميتي نمي‌داد و ميل به خودنمايي نداشت. شايد به همين دليل دانشجويان امروز هنر او را نمي‌شناسند ،چون اگر چه خلاقيت و توان ارائه تكنيك و نوگرايي در آثارش داشت، اما درايجاد رابطه و شانس نتوانست موفق باشد.
او در ادامه شعري را كه براي محمدي سروده بود،براي حاضران خواند.
سيدمجتبي موسوي - رئيس نگارخانه برگ - نيز در بخش ديگري از اين مراسم توضيح داد: اصغر محمدي هنرمندي است كه تأثير به سزايي در آموزش و خلق آثار هنري در عرصه هنرهاي تجسمي ايران از خود به جا گذاشت و جالب‌تر از آن اين نكته بود كه در زمان جمع‌آوري آثار و عكس‌هاي اين هنرمند به هر هنرمندي كه مراجعه كرديم ،بي‌درنگ از خصايل اخلاقي و ويژگي‌هاي خوب او صحبت كرد و آن چه لازم بود در اختيار ما گذاشت. اصغر محمدي هنرمند آرمان‌خواهي بود كه از هنرش در جهت ارتقاي سطح هنري جامعه استفاده كرد وحتي گاهي كلاس‌هاي درسش را به روستاها برد.



فراخوان جشنواره های داخلی
فراخوان جشنواره های خارجی
100 سال مجسمه سازی نوین جهان
جشنواره های بین المللی
مقالاتی پیرامون هنر و زیبایی شناسی
معرفی کتاب
مقاله شناسی
پایان نامه های مجسمه سازی

اخبار انگلیسی
مقالات انگلیسی


درباره ما
تماس با ما
info@iransculpture.ir
IranSculpture@yahoo.com